از آنجایی که دولتها در سراسر جهان برای جلوگیری از گسترش ویروس کرونا قرنطین را اعمال میکنند و بازارهای جهانی با بدترین بحران اقتصادی بعد از ۲۰۰۸ میلادی تا کنون مواجه است، بنابراین روزهای سختی است. روزهایی که نهادهای اقتصادی در آشفتهگی و سردرگمی غیرمنتظرهای به سر میبرند و نه تنها نگران بقایشان هستند، بلکه نمیدانند چگونه از باارزشترین داراییهای خود یعنی نیروی بشری خویش مراقبت کنند. این ویروس به بیش از ۲۰۹ کشور جهان گسترش یافته و صدها هزار انسان به آن مبتلا شده و دهها هزار انسان جان شیرین خویش را از دست دادهاند. این سبب شده تا ترس و نگرانی در گوشه و کنار شهرهای ما خانه بگیرد و ولایات کشورمان در قرنطین برود. به باور بنده افزایش عمق و طول زمان این اپیدمی که مشکلات و آسیبهای جدی را به اقتصاد جهانی وارد کرده، این اپیدمی باعث توقف و تعلیق تمام فعالیتهای تجارتی، حملونقل و گردشگری کشورهای جهان شده است. با وجود این همه از پس هر تهدیدی، فرصتهای جدیدی در جهان خلق شده است و تهدید ویروس کرونا موجب خلق فرصتهای جدید اقتصادی در افغانستان هم خواهد شد. میتوان گفت امروز ویروس کووید-۱۹ برای ما فرصت بینظیری را به ارمغان آورده است تا تمام مشکلاتمان را شناسایی و به رفع آن اقدام کنیم. قسمی که اقتصاد داخلی افغانستان پویا و پرجهش است، پس رشد اقتصادی آن سریع و دسترسی به سرمایه آسان و فراوان است. اکثراً جهش اقتصادی در افغانستان متأثر از سه مؤلفه کلیدی و راهبردی است: توسعه منابع بشری، توسعه اقتصادی و تولید سرمایه اجتماعی که در این نوشته به آنها پرداخته شده است.
۱- توسعه منابع بشری: این مؤلفه را در زمان این اپیدمی در افغانستان میتوانیم از طریق نظام آموزش جامع و فراگیر، ایجاد مهارتها و انگیزهها، اعتماد به نیروهای جوان و تقویت شایستهسالاری، جلب مشارکت و اصل تخصصگرایی حاصل کنیم؛ یعنی اینکه هر کسی در جای خودش قرار بگیرد تا شایستهسالاری برقرار شود. امروزه منابع بشری مهمترین عامل مولد است. منابع بشری کارآمد، باعث افزایش سرمایه، بهرهبرداری از منابع مختلف جامعه و ساخت و تولید روزافزون میشود و پیشبرد جامعه در راستای توسعه ملی را تضمین میکند. بنابراین اگر ما نتوانیم مهارت و دانش مردممان را توسعه دهیم و از آن در اقتصاد ملیمان به نحو موثری بهرهبرداری کنیم، قادر نخواهیم بود بخشهای دیگر را توسعه بدهیم.
۲- توسعه اقتصادی: توسعه اقتصادی همیشه با تحولات و تغییرات بنیادی و طویلالمدت در ساختار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه به وقوع میپیوندد. از اینکه در جامعه ما نگرشهای سنتی در زمینههای مختلف جای خود را به نگرش علمی نداده است و جامعهیمان به لحاظ فرهنگی و تولید فکر متحول نشده و تقریبا فقر عمومی، بیکاری و نابرابریهای اجتماعی و غیره جود دارد، بنابراین توسعه اقتصادی در افغانستان از طریق افزایش تولید ملی، افزایش صادرات، توسعه اشتغال و تقویت کارآفرینی حاصل میشود.
الف- افزایش تولید ملی: آینده افغانستان متکی بر زراعت است، چنانکه در حال حاضر حدود ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) افغانستان را سکتور زراعت تشکیل میدهد؛ اما همین سکتور منبع درآمد ۸۰ درصد نفوس کشور است که از طریق کارهای زراعتی، مالداری، باغداری و دامداری به دست میآید. دولت میتواند با بلندبردن سطح اشتغال با سیاستهای پولی و استفاده از رویکردهای جدید مانند توزیع بذرهای اصلاح و تصدیق شده، فعالسازی شبکه مبارزه با آفات و بیماریها، تقویت کنترل بیماریهای دام و طیور و ایجاد قرنطینهای منطقهای، تنظیم برنامه توسعه جنگلکاری، جلوگیری از تغییر بیرویه و غیراصولی استفاده از اراضی زراعتی، جنگلی و چراگاهها، تولیدات زراعتی، دانههای روغنی و توسعه زیرساخت زراعتی در این مورد کمک کند. همچنان قانون بانکداری کشور قسمتی از قرضههای بانکی را لزوماً برای فعالیتهای تولیدی به ویژه در بخش زراعت تخصیص دهد و یا دولت به وسیلهی قرضههای زراعتی برای دهقانان کشور، ماشینآلات زراعتی توزیع کند و سپس قیمت آنها را به شکل قسط بعد از برداشت محصولات، واپس بگیرد. نقش زراعت در افزایش تولید داخلی در افغانستان بیهمتا است و با راه افتادن تولیدات زراعتی و استفاده از بازار فروش در داخل و بازارهای خارجی، مشکلات اقتصادی پایان مییابد. از سوی دیگر استخراج معادن و هیدرو کاربن (تیل و گاز) بالقوه، باید به حقیقت تبدیل شود. زراعت میتواند عامل پیشرفت شود و اشتغالسازی کند؛ اما فقط صنعت استخراج میتواند به اندازهی کافی عواید حکومت را فراهم کند و صادرات کشور را افزایش دهد، تا باشد که کمبود ممکن در کمکهای خارجی را در این مقطع حساس جبران کند.
ب- افزایش صادرات: در سایه تعاملات داخلی و همکاریهای بینالمللی و منطقهای به وجود میآید که همآهنگیهای منطقهای با کشورهای همسایه باید مورد توجه قرار گیرد. توسعه روابط تجاری بین کشورهای منطقه میتواند تجارت و حملونقل انرژی منطقهای را تقویت کند و فرصتهای صادرات تولیدات زراعتی و معدنی را فراهم سازد. در این خصوص سکتورهای تولیدی به شمول سکتور زراعت و استخراج معدن در اولویت قرار داده شود.
ج- از طریق توسعه اشتغال و تقویت کارآفرینی ﺑﺎ ﻧـﻮآوری و ﭘﺬﯾﺮش ﻣﺨﺎﻃﺮه، ارزش ﺟﺪﯾﺪی ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﯽآﯾﺪ و ﻧﻘـﺶ ﻣﻬﻤﯽ در رﺷﺪ و ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻗﺘﺼﺎدی ﮐﺸﻮرﻫﺎ اﯾﻔﺎ میکند.
۳- تولید سرمایه اجتماعی: تولید سرمایه اجتماعی که سومین پارامتر تأثیرگذار و حلقه گمشده اقتصاد است، موضوع خیلی مهمی در تمام جهان است و باید ما به آن توجه بسیار داشته باشیم. اگر بتوانیم در این شرایط بحران و تهدید کرونا اعتمادآفرینی، همبستهگی ملی، شفافیت، تعامل و گفتوگو با مردم را ایجاد کنیم، در عمل و گفتارمان صداقت پیشه کنیم و اعتماد مردم به زمامداران و حاکمیت را بیشتر بسازیم، در نتیجه سرمایه اجتماعی جامعه خود به خود افزایش مییابد.
سخن آخر: امروز تهدید کرونا فرصتی را فراهم کرده تا به تولیدات داخلی مخصوصاً در بخش سکتور زراعت و تأمین نیازهای اساسی جامعه که ساخت شفاخانههای مجهز با تمام امکانات آن و ایجاد زمینه کسبوکارهای الکترونیکی است توجه بیشتری شود، چرا که وقتی ارتباطات محدود میشود، کسبوکارها نیز متأثر از آن شده و باید با رویکردهای جدیدی به مساله فوق پرداخته شود. دسترسی به اطلاعات و ارتباطات فرصتهای جدیدی را با هزینههای کم و کارآمدی بالا برای توسعه کسبوکارهای الکترونیکی و جهش برای رشد اقتصادی فراهم میکند. به رغم اینکه سهم ما در توسعه اقتصادی و تولید محصولات مبتنی بر کسبوکار الکترونیکی کم است، اما جوانان تحصیلکرده، مجرب، خلاق و نوآور زیادی داریم و از طرف دیگر منابع طبیعی قوی و قابل اتکا داریم؛ لذا این ظرفیت وجود دارد که با وجود منابع و جوانان باانگیزه و بااستعداد به سمت روشهای نوینی که شرایط امروز کشور و پساکرونا تقاضا میکند حرکت کنیم و باید بتوانیم خودمان را با شرایط جدیدی که در پیشرو داریم، وفق دهیم و فضا را برای ایجاد کسبوکارهای نوین و استفاده از روشهای مختلف در تمام بخشها فراهم کنیم. طوری عمل کنیم که با تولید محصولات زراعتی و ایجاد کسبوکار، تغییری محسوس در زندهگی مردم به وجود آوریم.
سیدشاهجهان صادقی، عضو تحقیقاتی مسایل مربوط اقتصاد و زراعت دانشگاه ملی هنکیانگ، کوریای جنوبی