افغانستان فاقد یک نظام سیاسی مشروع در سطح ملی و بینالمللی است. در بُعد داخلی مردم تاکنون با نوعیت حکومتداری طالبان آشتی نکردهاند و رضایت عمومی برای ماندن آنان در قدرت به میان نیامده است. در سطح بینالمللی نیز هیچ کشوری حکومت سرپرست طالبان را به رسمیت نشناخته است.
چهار ماه از تسلط طالبان بر افغانستان میگذرد؛ اما تاکنون همه نمایندهگیهای دیپلماتیک کشور در بیسرنوشتی و سردرگمی به سر میبرند. عضویت افغانستان در شماری از نهادهای بینالمللی در تزلزل و ابهام قرار دارد و سراسیمهگی و چنددستهگی در تعامل با افغانستان در سطح جهان شکل گرفته است. در چنین وضعیتی، هیچ گروهی نمیتواند بدون کسب رضایت شهروندان از افغانستان در داخل و بیرون نمایندهگی کند.
نشست سازمان همکاری اسلامی در مورد افغانستان در حالی برگزار میشود که بحران بشری و بحران مشروعیت، کشور را در لبه پرتگاه قرار داده است. بدون «حل عادلانه مسأله قدرت سیاسی» فرار از سقوط ناممکن است و افغانستان روزگار بدتر از امروز را شاهد خواهد بود.
دولتها در همه جهان باید آیینه آرمانها و جلوهگاه حقوق شهروندان باشند و بتوانند به نمایندهگی از کشورها سخن بزنند و منافع ملیشان را تعریف کنند. طالبان فاقد این مزیت هستند و نمیتوانند ادعای نمایندهگی از مردمی کنند که خود برای آنان بحران آفریدهاند.
قرار است نشست وزیران خارجه سازمان همکاری اسلامی امروز در اسلامآباد در مورد افغانستان برگزار شود. وزارت امور خارجه پاکستان اعلام کرده است که همه اشتراککنندهگان به اسلامآباد رسیدهاند. پاکستان بهعنوان حامی همیشهگی طالبان، از حکومت سرپرست آنان دعوت کرده که در این کنفرانس به نمایندهگی از افغانستان حضور داشته باشد. نمایندهگیهای دیپلماتیک کشور و بسیاری از سیاستمداران و رهبران فراری افغانستان بر این اقدام پاکستان اعتراض کرده و از اعضای سازمان همکاری اسلامی خواستهاند که بر مبنای قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد عمل کنند و به ادامه کار نماینده دولت پیشین بهعنوان نماینده قانونی و برحق مردم افغانستان رای بدهند.
طالبان در دوره حکومت قبلیشان به اصول دیپلماتیک پابند نبودند، اهمیت سازمانهای بینالمللی و منطقهای را درک نمیکردند و از میله تفنگ سخن میزدند؛ بهگونهای که منزویترین مقطع تاریخی افغانستان را در جامعه بینالمللی در کارنامه خویش رقم زدند. اما اکنون آنان در تلاش به رسمیت شناخته شدن هستند؛ به کشورهای متعدد سفر میکنند و به شورای امنیت سازمان ملل متحد نامه مینویسند، مردم امریکا را «ملت بزرگ و دوست مردم افغانستان» میدانند و خلاف همه کارنامههای جنگی و سیاسیشان برای بودن در قدرت تقلا میکنند. ولی به نیازها و واقعیتهای کشور تمکین نمیکنند، در تلاش کسب مشروعیت از مجاری قانونی نیستند، مردم را فاقد حق رای و مشروعیت در نظام سیاسی میدانند و سازوکارهای مدرن را برای تصاحب قدرت برنمیتابند.
سازمان همکاری اسلامی و طالبان
سازمان همکاری اسلامی، سازمان دولتی بینالمللی است که بعد از سازمان ملل متحد بزرگترین سازمان بینالمللی محسوب میشود. براساس اصول پذیرفتهشده جهانی و چارچوب حقوق بینالملل، کسانی باید در این سازمان حضور پیدا کنند که نماینده یک دولت مشروع باشند، از مطالبات شهروندی و منافع ملی نمایندهگی کنند و در سطح جهان مقبولیت و مشروعیت داشته باشند.
طالبان به دلیل حمایت و همکاری پاکستان در این کنفرانس اشتراک میکنند، به نمایندهگی از حکومت سرپرست خود سخن میگویند و از کشورهای اسلامی میخواهند که آنان را بهعنوان «نمایندههای واقعی جهان اسلام و افغانستان» به رسمیت بشناسند. اعضای این سازمان اما دارای ترکیب ناهمگون و متضادند و نمیتوانند از یک موضع واحد و یکسان در قبال سیاست منطقهای و جهان اسلام برخورد کنند. در صورتی که چنین کنند، اصول پذیرفتهشده جهانی را نقض میکنند.
طالبان ممکن حمایت برخی از کشورهای اسلامی را به دلایل مذهبی و روابط استخباراتی کسب کنند؛ اما تصامیم این سازمان الزامیت برای کسب مشروعیت آنان در سطح بینالمللی ندارد. زیرا این سازمان از بدو تاسیس تاکنون سازوکاری برای نقض قطعنامهها و اعلامیههایش نداشته است. اعضای این سازمان قبل از سقوط کابل به دست طالبان در چندین نشست، جنگ طالبان را علیه دولت پیشین نامشروع خوانده بودند. آنان بر آتشبس فوری تأکید ورزیده بودند و از اعضای این سازمان خواسته بودند که مطابق این فیصلهها رفتار کنند. ولی در عمل دیده شد که هیچ کشوری به آن پابند نماند، هرکدام مطابق فهم و برداشت از منافع ملی خود با طرفین وارد تعامل شد.
ناهمگونی سازمان همکاری اسلامی و طالبان
سازمان همکاری اسلامی، از کشورهای ناهمگون و از قارههای مختلف جهان تشکیل شده است. این امر سبب میشود تا نیروی همبستهگی و پیوستهگی در این سازمان در سطح پایین قرار داشته باشد. از سوی دیگر، شکافهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز بر این ناهمگونی وناهمسویی میافزاید. حال با توجه به چنین وضعیتی، طالبان نخواهند توانست، حمایت لازم را از این سازمان به دست آورند. نقطه قوتی که این ناهمگونی را میان اعضای سازمان همکاری اسلامی و طالبان پر کند، در حال حاضر دیده نمیشود. شمار زیادی از این کشورها از طالبان بهعنوان سربازان نیابتی، انتظار همکاری را دارند.
تضاد قوانین اعضای این سازمان با قوانین طالبان
قوانین سیاسی برخی از کشورهای عضو این سازمان، مبتنی بر سکولاریسم است. آنان اعلامیه جهانی حقوق بشر را به رسمیت شناختهاند، اعدام، قطع دست دزد، سنگسار و دیگر اعمالی را که طالبان انجام میدهند، این کشورها آن را جرم میپندارند. اما طالبان تاکنون قانون اساسی ندارند، نهاد قانونگذاری در بیسرنوشتی به سر میبرد، دادگاههای صحرایی فعال است و رهبران آنان هنوز در فهرست گروههای تروریستی امریکا و روسیه قرار دارند، با مجرمان و متهمان خلاف ارزشهای حقوق بشری رفتار میکنند و نسبتشان با ارزشهای حقوق بشری روشن نیست. همچنان طالبان حقوق زنان را به رسمیت نشناختهاند و دختران و زنان افغانستان را در طول چهار ماه گذشته از حق آموزش، تحصیل و کار محروم کردند. در حالی که اکثریت کشورهای اسلامی در این زمینه گامهای بلند برداشتهاند. ترکیه یکی از نمونههای روشن این روند است.
عربستان سعودی بهعنوان یکی از کشورهای مهم اسلامی، در حال تغییر است. در این کشور کنسرت برگزار میشود، برای اتباع خارجی اجازه شرابنوشی داده شده و بهشدت در حال نوگرایی و توافق با ارزشهای مدرن است.
موانع سیاسی و حاکمیتی اعضای سازمان همکاری اسلامی با طالبان
شماری از اعضای سازمان همکاری اسلامی در درون این سازمان با تقابل دیدگاهها و باورهای ایدیولوژیک مواجه هستند. این تضادها از عوامل عمده واگرایی سیاسی در سطح این سازمان دانسته میشود که باعث شکست طرحها و دیدگاههایشان میشود. در طول چهار دهه عمر این سازمان، کمتر قطعنامه و تصامیم آن به همگرایی و حمایت کشورهای اسلامی انجامیده است.
طالبان با ایدیولوژی افراطی و بنیادگرایانه با منافع اکثریت این کشورها در تضاد قرار دارند. شماری از این کشورها هنوز طالبان را بهعنوان یک تهدید بینالمللی میشناسند و از به رسمیت شناختن آنان خودداری میکنند. طالبان برای اثبات خود به اعضای این نهاد راه درازی در پیش دارند و این راه فقط از کابل میگذرد؛ تعامل با مردم و ایجاد حکومت فراگیر و مبتنی بر اراده مردم، یکی از این راهها است که مبدا و انجام آن کابل است؛ چیزی که طالبان تا حال به آن باور نداشتهاند.
رقابت شدید میان کشورهای اسلامی
در میان اکثریت کشورهای اسلامی عضو این سازمان، رقابتهای شدید در عرصههای مختلف جریان دارد. هرکدام به دنبال سیاست خاص در دنیای اسلام و منطقه است و بر مبنای منافع تعریفشده بهدنبال یارگیری منطقهای است. سوای مفاد اساسنامه این سازمان، اعضا به تلاشهایشان ادامه میدهند. در تنگنای رقابتهای این بازیگران اسلامی که هرکدام به یکی از کشورهای قدرتمند غیراسلامی نیز وابسته است، جایگاه طالبان نیز در این سازمان متناسب به وضعیت منطقه و نگاه راهبردی چین، روسیه، اتحادیه اروپا و امریکا سنجیده میشود. این مسأله زمینه را برای طالبان تنگ میسازد و رقابتهای کشورهای عربی قطعاً بر جایگاه طالبان تاثیرات فوقالعاده برجا خواهد گذاشت.
نفوذ قدرتهای بزرگ در سازمان همکاری اسلامی و طالبان
قدرتهای خارجی بر اکثریت کشورهای عضو این سازمان نفوذ گسترده دارند. این نفوذ سبب شده است که میان این کشورها اختلافات عمیق به میان آید. همین اکنون اختلافات عمیق میان ایران و عربستان، و قطر و اتحادیه عرب وجود دارد. شماری از کشورهای اسلامی هنوز اعضای ایتلافهای جهانی هستند که بر مبنای اصول آن ایتلافها و بلوکهای اقتصادی خود رفتار میکنند. در تلاطم نفوذ قدرتهای بزرگ جهانی و منطقهای بر اعضای سازمان همکاری اسلامی، طالبان نمیتوانند برگ برنده داشته باشند و با علم کردن بیچارهگی و فقر مردم، برای خود حمایت جلب کنند.
گسیختهگی جغرافیای سیاسی سازمان همکاری اسلامی و طالبان
گسیختهگی جغرافیایی کشورهای اسلامی از خاورمیانه آغاز میشود و تا خاور دور ادامه مییابد. این گسیختهگی، جهان اسلام را با نوعی واگرایی روبهرو ساخته و ضریب وابستهگیهای متقابل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را پایین آورده است. این گسست جغرافیایی سبب شده است که این سازمان نتواند در موضعگیریهای بینالمللی و در سطح کشورهای اسلامی براساس یک دیدگاه واحد و استراتژیک عمل کند. شاید به همین دلیل، اکثراً قطعنامههای این سازمان در حد یک اعلامیه باقی مانده است. در چنین وضعیتی، طالبان بر معیار این گسیختهگی جغرافیایی سنجش میشوند. در منطقه تنها کشوری که از حضور طالبان سود میبرد و حاکمیت آنان را به نفع خود میداند و پیوست جغرافیایی دارد، پاکستان است. این کشور با توجه به تضادهای مرزی و ایدیولوژیکی که با ایران دارد، جایگاه آنچنانی در این سازمان ندارد؛ زیرا هزینهای را که این کشور برای سازمان همکاری اسلامی پرداخت میکند، بسیار کمتر از پولی است که ایران و برخی کشورهای مخالف پاکستان، هزینه میکنند.
وابستهگی کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی به قدرتهای بزرگ
یکی از مهمترین عوامل بازدارنده این سازمان، وابستهگی به کشورهای قدرتمند جهان است که استقلال در رای و موضعگیری را از اعضایش سلب میکند. وابستهگی برخی از کشورهای عضو به قدرتهای جهان باعث شده است که این سازمان در تصمیمگیریهایش نتواند بر عوامل تأثیرگذار در جهان اسلام تسلط داشته باشد. معمولاً نوع نگاه این کشورها در تعامل با دنیای اسلام، نگاه وابسته به قدرتهای بزرگ جهانی و منطقهای است.
برداشت از مفهوم دین و مذهب
در این سازمان نگاه واحد و برداشت یکسان از مفهوم دین و مذهب وجود ندارد. هر کشور متناسب با واقعیتهای جوامع خود با دین و مذهب برخورد میکند. حتا شماری از کشورهای اسلامی به تفکیک جدایی دین از سیاست رسیدهاند و حوزه مذهب را کاملاً از حوزه دولتداری و مفاهیم توسعهای جدا میدانند. این سازمان در برداشت از مفهوم مذهب و دین با طالبان نیز سنخیت کمتر دارد. در اکثر کشورهای اسلامی زنان همانند مردان از حقوق مساوی برخوردار هستند. زنان مناصب مهم دولتی را به پیش میبرند. ترکیه، مالزی و اندونیزیا نمونههای کلان از حضور زنان در مناسبات قدرت و سیاست هستند؛ چیزی که طالبان به آن باور ندارند.
ساختار و اهداف سازمان همکاری اسلامی و طالبان
سازمان همکاری اسلامی متناسب با اوضاع جنگ سرد طراحی شده است. حتا این سازمان در آن زمان نیز کارایی نداشته است. کارشناسان بینالمللی بارها تحرک لازم و مدیریت درست این سازمان در راستای برآورده شدن اهدافش را در آن زمان نیز ناکام خواندهاند. شماری از رهبران طالبان نیز خود را همانند مجاهدین تصور میکنند که این سازمان مهربانی و نگاهی که با حکومت برهانالدین ربانی در کابل داشت به آنان نیز همانگونه رفتار کند؛ چیزی که در حال حاضر امکانپذیر نیست. جهان دگرگون شده، محیط بازی تغییر کرده و گستردهگی موضوعات در روابط بینالملل فضای جدید و متحولی را خلق کرده است که طالبان با چنین سرعتی، هرگز نمیتوانند خود را با سیاست جهان کنونی عیار سازند.
نتیجهگیری
سازمان همکاری اسلامی متناسب با اوضاع جنگ سرد و دفاع از فلسطین ایجاد شده است. سپس در مسایل سیاسی و اقتصادی نگاه انداخته که تاکنون چندان کارساز نبوده است. بنابراین طالبان نمیتوانند با نگاه چهار دهه گذشته قضایای امروزی افغانستان را حل کنند و با جهان از دریچه جهاد و مجاهدت تعامل داشته باشند؛ زیرا فضا و محیط بازی عوض شده، جهان از حال دوقطبی سر بر کشیده و در حال رفتن به سوی چندقطبی شدن است.
بنابراین حکومت سرپرست طالبان با یک دعوت پاکستان در این سازمان نباید دل خوش و از توصیههای شورای امنیت سازمان ملل سرپیچی و مشارکت عادلانه همه گروههای سیاسی را در قدرت نفی کند. همچنان نباید طالبان حقوق و جایگاه زنان را نادیده بگیرند. اگر این وضعیت ادامه یابد، آنان هرگز نمیتوانند از بیچارهگی مردم بهعنوان برگ برنده در نظام بینالملل و کشورهای اسلامی استفاده کنند. افتراقات و اشتراکاتی که در این مقاله به شکل کوتاه به آن اشاره شده است، همه بیانگر راه دراز طالبان تا توافق و تعامل با جوامع اسلامی و جهان است.
سازمان همکاری اسلامی و طالبان؛ افتراقات و اشتراکات
افغانستان فاقد یک نظام سیاسی مشروع در سطح ملی و بینالمللی است. در بُعد داخلی مردم تاکنون با نوعیت حکومتداری طالبان آشتی نکردهاند و رضایت عمومی برای ماندن آنان در قدرت به میان نیامده است. در سطح بینالمللی نیز هیچ کشوری حکومت سرپرست طالبان را به رسمیت نشناخته است. چهار ماه از تسلط طالبان بر […]
- نویسنده : امین کاوه
- ارسال توسط : afghanistan
- 275 بازدید
- بدون دیدگاه