شیرین بهتازهگی برای خود و فرزندانش تذکره برقی گرفته است. وی دو دختر و یک پسر دارد. نام پسرش در تذکره برقی اشتباه چاپ شده است. وی روز سهشنبه هفته گذشته تصمیم میگیرد که برای اصلاح نام پسرش به مرکز توزیع تذکره الکترونیک در سرای شمالی شهر کابل برود.
شیرین صبح که از خانه بیرون میشود و کنار جاده میرسد، موتروانی حاضر نمیشود وی را به سرای شمالی ببرد. سرانجام پس از چند ساعت انتظار، رانندهای حاضر میشود او را به سرای شمالی ببرد. شیرین میگوید که در مسیر راه افراد طالبان سه بار موتر را متوقف کرده و به موتروان گفتهاند که چرا زن را بدون محرم سوار کرده است. بهتازهگی وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان به موتروانان هدایت داده است که هیچ زنی را بدون اعضای نزدیک خانوادهاش که قصد سفر به فاصله بیش از ۷۲ کیلومتر را دارد، سوار نکنند. این وزارت همچنان گفته است که موتروانان نباید زنان بیحجاب را در موترهایشان سوار کنند. شیرین میافزاید: «خیلی تلاش کردم تا با طالبان همکلام نشوم، اما وقتی در یکی از ایستگاهها موتروان را به خاطر من ۲۰۰ افغانی جریمه کرد، مجبور شدم شرایطم را به آنها توضیح بدهم؛ اینکه هیچ محرمی ندارم و خودم باید تمام کارهایم را انجام دهم.»
شیرین پس از گفتوگوی زیاد با نظامیان طالبان، سرانجام موفق میشود جریمه را نپردازد و خود را به سرای شمالی برساند. خدمات پس از توزیع، در مرکز سرای شمالی بسته است. او میگوید بدون اینکه کارش انجام شود، تصمیم برگشت به خانه را میگیرد، اما این بار متفاوت: «محرم نداشتم و از ترس اینکه طالبان موتروان را لتوکوب یا جریمه کند، پیاده به خانه آمدم.»
این خانم میانسال در محلهای فقیرنشین در غرب کابل زندهگی میکند. وی چهار سال پیش شوهرش را در اثر ابتلا به سرطان از دست داده است. شیرین که پس از شوهرش سرپرستی خانواده را برعهده دارد، تمام تلاشش را کرده تا سفرهاش خالی از نان نشود. او به آینده فرزندانش امیدوار است و برای آنان شب و روز تلاش میکند.
باری مرگ شوهر، زندهگی شیرین را تلخ ساخت و حالا طالبان بر این تلخی افزودهاند. وی پیش از آمدن طالبان با خیاطی در دکانی کوچک، مصارف خود و بچههایش را تامین میکرد، اما حالا طالبان زندهگی را برایش دشوار ساختهاند. وی هر روز را با این دلهره آغاز میکند که نکند امروز، این ساعت یا ساعت بعد، طالبان دکانش را ببندند و یگانه راه درامدش را بگیرند؛ دکانی که پس از تسلط طالبان رونق چندانی ندارد. شیرین روزانه به امید یافتن لقمه نانی به دکان خیاطیاش میرود. در خانه کسی نیست که از دختر کوچکش مواظبت کند، به همین دلیل مجبور است او را نزد پدر و مادر بزرگسالش بگذارد. دختر دیگرش که ده سال سن دارد، بیشتر اوقات تک و تنها در خانه میماند و تنها ساعتی از روز را برای رفتن به مرکز آموزشی که در نزدیکی خانهشان موقعیت دارد، اختصاص داده است.
با تسلط طالبان بر کشور، فعالیت و زندهگی زنان با محدودیتهای زیادی مواجه شده است. در حال حاضر حق تحصیل و کار زنان با چالشها و محدودیت زیادی همراه است.
مثل شیرین صدها زن دیگر هستند که شوهران و یا محرمهایشان را در اثر مرضهای لاعلاج از دست دادهاند و یا در طول جنگها به دست خود طالبان و دیگر افراد مسلح کشته شدهاند. اکنون سوال این است که این زنان برای کار و مسافرت از کجا محرم بیاورند؟
از سرای شمالی تا برچی پیاده آمدم
شیرین بهتازهگی برای خود و فرزندانش تذکره برقی گرفته است. وی دو دختر و یک پسر دارد. نام پسرش در تذکره برقی اشتباه چاپ شده است. وی روز سهشنبه هفته گذشته تصمیم میگیرد که برای اصلاح نام پسرش به مرکز توزیع تذکره الکترونیک در سرای شمالی شهر کابل برود. شیرین صبح که از خانه بیرون […]
- نویسنده : طاهره یعقوبی
- ارسال توسط : afghanistan
- 507 بازدید
- بدون دیدگاه