فاطمه ۲۵ ساله یکی از میلیونها افغان است که با خطر گرسنگی دست و پنجه نرم میکند.
او در خانواده هشت نفری در ولایت بلخ در شمال افغانستان زندگی میکند.
فاطمه میگوید که برادرش در یکی از ادارههای غیر دولتی کار میکرد و میتوانست مصارف خانوادهشان را تامین کند.
اما پس از سقوط نظام جمهوریت و بازگشت طالبان به قدرت مسیر زندگی فاطمه و خانوادهاش تغییر کرده است. او گفت: “دسترخوان ما نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده. در گذشته حداقل چیزی برای خوردن داشتیم اما امروز با توجه به وضعیتی که جریان دارد، در خانه چیزی برای خوردن نداریم. روزها گرسنه میمانیم. نان نیست، کار نیست.”
عبدالمجید ۵۰ ساله و باشنده کابل با فاطمه موافق است.
او در حکومت به رهبری اشرف غنی رئیس جمهور فراری در یکی از موسسات غیر دولتی راننده بود؛ اما اکنون بیکار است.
او با شکایت میگوید که کار نیست، کرایه خانهاش را پرداخته نمیتواند و بنابر نیاز شدید، به کارهای شاقه رو آورده است: “تعداد فامیل ما ۱۲ نفر میشود. نان آور این ۱۲ نفر خودم هستم. تمام فرزندانم متعلم و محصل بودند. اکنون همه بیکار هستیم. خانه ما کرایی است. ماهانه هفت هزار برای کرایه میپردازم. خیلی با مشکلات زیاد اقتصادی روبهرو استیم. همیشه مال خانهام را فروختهام تا کرایه خانه را بپردازم.”
سازمان ملل متحد تخمین میکند که حداقل ۲۴ میلیون تن در افغانستان با گرسنگی شدید روبهرو اند.
مشکلات اقتصادی در افغانستان به دنبال بازگشت طالبان به قدرت در ۲۴ ماه اسد، افزایش یافت.
با حاکمیت دوباره طالبان، میلیونها دالر کمک جامعه جهانی با افغانستان قطع و حدود نه و نیم میلیارد دالر دارایی بانک مرکزی اینکشور در امریکا منجمد شد. حکومت طالبان هم با گذشت بیش از هفت ماه هنوز از سوی هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده است.
حکومت سرپرست طالبان میگوید که یکی از عوامل بزرگ رکود اقتصادی تحریمهای جهانی به ویژه تحریمهای ایالات متحده امریکا است.
اما ذبیحالله مجاهد سخنگوی حکومت طالبان گفت که برخی برنامههای اقتصادی در جریان است و آنها تلاش دارند تا تاجران افغان و خارجی در بخشهای مختلف در افغانستان سرمایه گذاری کنند.
او گفت: “در بخش تجارتی پیشرفتهای صورت گرفته. با کشورهای زیادی تماس داریم. در بخش جلب سرمایه تلاش جدی داریم که گامهای برداشته شود تا کشورها و تاجران افغان در افغانستان سرمایه گذاری کنند. ما در این راستا زمینه سازی میکنیم.”
اتاق تجارت و سرمایه گذاری افغانستان میگوید که با سقوط کابل و بازگشت طالبان به قدرت، هیچگونه سرمایه گذاری بزرگ در افغانستان صورت نگرفته.
آذرخش حافظی عضو هیئت مدیریت اتاق تجارت و سرمایه گذاری افغانستان، سال ۱۴۰۰ را برای افغانها مملو از بحران میداند. او این گونه توضیح داد: “یک اعشاریه چهار میلیون تن، نان آور یک اعشاریه چهار میلیون خانواده بودند. هنگامی که آنها حقوق، امتیازها و معاش شانرا از دست دادند، یک اعشاریه چهار میلیون خانواده که اگر به طور متوسط هر خانواده را هشت نفر حساب کنیم، در حدود ده میلیون و ۵۰۰ هزار نفر به فقر رفتند و به شمار بیکاران، یک اعشاریه چهار میلیون تن افزوده شد.”
محمد امین فرهنگ وزیر پیشین تجارت و صنعت هم با حافظی موافق است: “این بحران نیست بلکه یک فاجعه در افغانستان است. باید نامش را فاجعه بگذاریم. برای اینکه عاید مردم به کلی از سطح بخور و نمیر هم پایینتر آمده. در برخی مناطق به حالت قحطی رسیده. این خودش یک فاجعه بسیار کلان است و نشان میدهد که مردم با وصف اینکه میخواهند اما تقاضای موثر ندارند. تقاضای موثر به آن گفته میشود که توام باشد با قدرت خرید. اما این تقاضا نزد مردم افغانستان وجود ندارد و این خودش باعث میشود که دسترخوانشان روز به روز کوچکتر شود.”
سازمان ملل متحد در ماه جنوری امسال گزارش داد که پس از حاکمیت دوباره طالبان، حدود ۵۰۰ هزار تن در افغانستان بیکار شده اند و این آمار امسال بیشتر هم خواهد شد.
سازمان ملل متحد در ماه جنوری، برای کمک فوری با نیازمندان افغان خواهان کمک حدود ۵ میلیارد دالری از سوی تمویل کنندهها شد.
شماری از آگاهان میگویند که کمک برای نیازمندان، راه حل موقتی است و برای درازمدت کارایی ندارد.
خلیلالله نادم آگاه امور سیاسی و اقتصادی در لندن به این باور است: “کاری که دولت طالبان باید کند، همین است که ما فابریکههای زیادی در افغانستان داشتیم که مستقیماً با زراعت پیشگان ارتباط داشت. یعنی ایجاد فابریکهها که کارگر داشته باشد، هم ترانسپورت را فعال میسازد، هم احتیاجهای عامه را رفع میکند و هم برای زراعت کمک میشود که زارعین فعال میشوند.”
محمد امین فرهنگ وزیر پیشین تجارت و صنعت افغانستان میگوید که برنامه برای نجات این کشور از بحران فعلی به چند مرحله نیاز دارد: “من طوری فکر میکنم که برنامه دو مرحله یی برای افغانستان نیاز است. یکی برنامه فوری است که مردم افغانستان را از حالت فوری چگونه نجات دهد. این اقدام، ما را در مرحله انکشاف دوم میرساند که در نتیجه سرمایه گذاریهای بزرگ در بخشهای مختلف صورت گیرد تا سطح تولیدات داخلی و هم سیاست تعویض واردات و انکشاف صادرات بلند برود و در نتیجه صادرات ما نسبت به واردات ما بیشتر شود.”
آذرخش حافظی میگوید، افغانها پول زیادی در اختیار دارند اما برای سرمایه گذاری و مصونیتشان اعتماد نمیکنند: “اگر افغانستان مشروعیت سیاسی داشته باشد و اگر دولتش از سوی کشورهای مختلف به رسمیت شناخته شود، با وجود امنیت سرتاسری و با موجودیت شفافیت در امور دولتداری، میلیاردها دالر سرمایه گذاری در افغانستان صورت خواهد گرفت. نخست خود افغانها در خارج و داخل افغانستان، بر اساس بر آوردهای ما حدود ۱۵۰ میلیارد دالر پول نقد دارند. افغانها هیچگاهی به اندازه امروز سرمایهدار نبوده اند.”
سال ۱۴۰۰ با همه فراز و فرودهایش به پایان میرسد. فاطمه، عبدالمجید و میلیونها شهروند دیگر منتظر اند که کسب و کارشان دوباره رنگ و رونق گیرد و آنها دیگر نیازمند گفته نشوند.
شماری از آنها استدلال میکنند که اگر جنگ در افغانستان پایان یافته باشد، اکنون بحران دیگری آغاز شده: فقر، گرسنگی و بیکاری.
رویدادهای اقتصادی سال ۱۴۰۰ در افغانستان و تاثیرات آن بر زندگی مردم
فاطمه ۲۵ ساله یکی از میلیونها افغان است که با خطر گرسنگی دست و پنجه نرم میکند. او در خانواده هشت نفری در ولایت بلخ در شمال افغانستان زندگی میکند. فاطمه میگوید که برادرش در یکی از ادارههای غیر دولتی کار میکرد و میتوانست مصارف خانوادهشان را تامین کند. اما پس از سقوط نظام جمهوریت […]
- ارسال توسط : afghanistan
- 403 بازدید
- بدون دیدگاه