براساس شکایت بازرگانان، ملا گلنبی نافذ، مدیر استخبارات داخلی طالبان برای ولایت نیمروز، از حمایت کاکایش حاجی منان ناصر و فرزندان کاکایش هر یک عبدالحکیم و عبداللطیف زنجیرهای از وحشت، فساد و اخاذی از سرمایهداران و کسبهکاران را به راه انداخته است. آنچنانی که این بازرگانان توضیح دادهاند، حاجی منان، کاکای ملا گلنبی مشهور به حاجی منان «چهارکلاه» از قوم ناصری و باشنده اصلی ولسوالی بکواه ولایت فراه است. او در دور گذشته سلطه طالبان بهعنوان معاون شهرداری ولایت نیمروز وظیفه اجرا میکرد. به گفته بازرگانان نیمروز، حاجی منان با چند تن از سران طالبان در مرکز از جمله شیرمحمد عباس استانکزی، معین سیاسی وزارت خارجه طالبان و مولوی مزمل رابطه تنگاتنگ دارد. از همین رو به گفته آنان، حتا اگر اداره محلی نیمروز بخواهد، نمیتواند جلو خودسریهای برادرزاده او را بگیرد.
بازرگانان همچنان ادعا دارند که ملا گلنبی بهعنوان یک قدرت موازی با اداره محلی نیمروز فعالیت میکند و دامنه فساد را فراتر از ولایت نیمروز، به هرات نیز گسترش داده است. ملا گلنبی و همراهانش در تبانی و هماهنگی با مولوی عبدالکریم، رییس استخبارات طالبان در هرات، به باجگیری ادامه میدهد.
حاجی همایون (نام مستعار) یکی از بازرگانان ولایت نیمروز، میگوید: «مردم نیمروز از دست حاجی منان به ستوه آمدهاند. این آدم به خاطر رابطه نزدیک که با عباس استانکزی و مولوی مزمل دارد، مسوولان ولایت نیمروز هم جرئت مقابله با او را ندارند. چور و چپاول به راه انداخته، بهخصوص از زمانی که مولوی نافذ برادرزاده خود را در مدیریت استخبارات این ولایت مقرر کرده است.»
حاجی همایون میافزاید: «استانکزی به دعوت حاجی منان به نیمروز آمد. او استانکزی را از نیمروز با خود به دلارام برد و در مورد اهمیت مسیر ترانزیتی دلارام ـ نیمروز همراهش به توافق رسید؛ چون میدانید گمرک نیمروز به خاطر فساد گسترده بیشر مورد توجه است. حاجی منان به حمایت استانکزی برادرزادهاش را از ولسوالی دلارام به مدیریت استخبارات داخلی نیمروز آورد که اکنون به مشوره او برادرزاده و فرزندانش با دیگر همکاران خود یک شبکه قوی ساختهاند که از گمرک گرفته تا مسیر ترانزیتی دلارام – نیمروز از همه باجگیری میکنند. علاوه بر این، از افراد سرمایهدار و تجارتپیشه به بهانههای مختلف پول، موتر و دیگر وسایلشان را میگیرند.»
ملا گلنبی نافذ، برادرزاده حاجی منان، پیش از این بهعنوان ولسوال نظامی در ولسوالی دلارام ولایت نیمروز کار میکرد، اما پس از سفر شیر عباس استانکزی به این ولایت، بهعنوان مدیر استخبارات داخلی این ولایت مقرر شد. شبکه حاجی منان بر گمرک و مسیر ترانزیتی نیمروز – دلارام تمرکز ویژهای دارد.
حاجی عبدالهادی (نام مستعار) یکی از تاجران کالا در ولایت نیمروز، میگوید: «حاجی منان از همه ما فعلاً باج میگیرد. کوشش او بیشتر بالای گمرک و مسیر ترانزیتی تا دلارام است. بهخصوص از وقتی که برادرزاده خود را به استخبارات آورده، همه مجبورند سهم او را بدهند. همه تاجران برای کارهای خود در گمرک به او مراجعه میکنند و مجبورند سهمی به او قایل شوند. او و پسرش عبداللطیف از هر کانتینر بار که از گمرک بیرون میشود، سهم دارند و همچنان از مسیر راه نیمروز تا دلارام همه چیز را زیر نظر دارند و به هیچ مقام دولتی در ولایت نیمروز اهمیت نمیدهند.»
به گفته بازرگانان، باجگیری شبکه حاجی منان از موترهای باربری ثابت نیست. نظر به وضعیت جیب بازرگان بین ۸۰۰ تا یک هزار و ۵۰۰ دالر امریکایی حق گرفته میشود. این پول شامل پارچه گمرک نیست و هیچ رسیدی در بدل این پول به بازرگان داده نمیشود.
شبکه حاجی منان افرادی را که مورد ظلم و باجگیری قرار میدهد، تهدید میکند که در صورت افشا و یا رسانهای کردن قضیه، از بین خواهند رفت. از این رو، از میان دهها متضرر فقط چند تن معدود و یا هم یکی از نزدیکانشان حاضر شدند به شرط فاش نشدن نامشان در مورد آنچه برای آنان اتفاق افتاده است، صحبت کنند. شماری دیگر از قربانیان باجگیریهای حاجی منان و برادرزادهاش تأیید کردهاند که شکار باجگیری شدهاند، اما حاضر نیستند جزییات مفصل ارایه کنند.
مجیبالرحمان (مستعار) یکی از تاجران ولایت نیمروز است که از سوی شبکه حاجی منان مورد اخاذی قرار گرفته است. او میگوید: «حاجی منان مرا به خانه خود خواست، برایم گفت که مدیریت استخبارات معلومات دقیق دارد که در هنگام سقوط حکومت یک موتر هایلکس دولتی پیش تو بوده و آن را فروختهای. میخواستند تو را برای تحقیق ببرند، من نگذاشتم. گفتم آدمی آبرومند است، همسایه ما است، من ضمانت میکنم که موتر را برگرداند و یا هم قیمت آن را بدهد. گفتم حاجی صاحب، شما مستقیم مرا متهم میکنید. حاجی منان گفت: من میخواستم کار خیرخواهانه بکنم، آبرویت حفظ شود. میدانی این حکومت مثل سابق نیست؛ چیزی را که گفت، تطبیق میکند. حالا که حرفم را قبول نداری، خودت بهتر میدانی.»
این قربانی باجگیری مدیر استخبارات داخلی نیمروز میافزاید: «دو روز پس از آن مولوی نافذ برایم تماس گرفت و گفت: به خاطر حاجی دو روز به شما وقت دادم، خدا کند فکر درست کرده باشید. گفتم: مولوی صاحب، شما مرا میشناسید که من با هیچ مقام دولتی رابطه نزدیک نداشتم و خبر دارید که کاروبارم الحمدلله خوب است، به قیمت موتر دولتی هم ضرورت نداشتم و ندارم. مولوی نافذ گفت: به شما مردم زبان نرم حرف زدن نتیجه ندارد و تلفن را قطع کرد. فهمیدم که حاجی منان مثل دیگران تا از من باجگیری نکند، آرام نمیگذارد. خانهاش رفتم و پرسیدم چه باید بکنم. در آخر قیمت یک موتر هایلکس را از من گرفت.»
افزون بر این بازرگان، هشت قربانی دیگر ایندست رویدادها که بیشترشان از سرمایهداران این ولایت هستند، تایید کردهاند که به بهانه بردن موترهای دولتی، ناگزیر شدهاند از پنج تا ۱۲ هزار دالر به حاجی منان و پسرانش عبدالحکیم و عبداللطیف بپردازند. بیشتر این افراد اما به دلیل مشخص بودن قضیهشان حاضر نشدند جزییات چگونهگی باجدهی به مدیر استخبارات طالبان برای نیمروز را توضیح بدهند.
افزون بر نیمروز، ولایت هرات نیز زیر پوشش این گروه قرار دارد. عبدالحکیم، فرزند حاجی منان، برای باجگیری از اقشار مختلف به شمول هزارهها و اهل تشیع این ولایت بیشتر اوقات در هرات حضور دارد. او در قضایای باجگیری از مولوی عبدالکریم، رییس استخبارات طالبان این ولایت، کمک میگیرد و همواره چهار تا پنج سرباز استخبارات او را همراهی میکنند. در صورتی که کسی در برابر باجگیریهای عبدالحکیم مقاومت کند، رییس استخبارات مداخله میکند و با بستن اتهامهای گوناگون از طریق تماسهای مکرر تلفنی برایش گوشزد میکند که بدون سروصدا حاضر به باجدهی شود.
حمیدالله (نام مستعار) باشنده ولایت هرات که چندین بار به عبدالحکیم پول پرداخته است، در نهایت ناگزیر شده کشور را ترک کند و به ایران پناه ببرد. او میگوید: «من در عمرم کار دولتی نکردهام. عبدالحکیم یک شب به خانهام آمد و گفت ریاست استخبارات هرات علیه شما راپورهای زیادی دارد که با مخالفان مسلح ارتباط دارید، ولی تشویش نکنید دوستان زیاد داخل استخبارات دارم که با آنها گپ میزنم و به تفاهم میرسیم. برایش گفتم که حکیم خان، من در عمر خود کار سیاسی و دولتی نکردهام و فعلاً هم در هرات هیچ مخالفی ندارم، پس با کدام گروه من ارتباط دارم؟ گفت برادر، استخبارات بدون اسناد گپ نمیزند، حتماً در ایران با کدام فرمانده مخالف گپهایی را ردوبدل کردهای. چند روز بعد افراد استخبارات پشت خانهام آمدند. من خانه نبودم. وقتی برایم اطلاع دادند، مجبور شدم به عبدالحکیم تماس بگیرم. او آمد و شب خانه من بود و صبح مجبور شدم ۱۱ لک افغانی به او بدهم. گفت به بخشهای مختلف استخبارات تقسیم میکند.»
حمیدالله میافزاید: «یک هفته بعد باز عبدالحکیم برایم تماس گرفت که باید ببینیم. شب آمد خانه و پس از حاشیهرویهای تهدیدآمیز گفت مقدار پولی که دادی، بین مدیران بخشهای مختلف توزیع کردم، اما سه نفر دیگر مانده و خیلی عصبانی هستند که اگر به آنان پول نرسد، کار را خراب میکنند. برای بار دوم ۳۰۰ هزار افغانی از من گرفت و رفت. هنوز یک هفته نگذشته بود که باز برایم تماس گرفت که موتر خریده است و پول کم دارد. گفت یکونیم لک افغانی دو سه روزه برایش قرض بدهم. گفتم درست است. برای سومین بار این مقدار پول برایش دادم.» حمیدالله خاطرنشان میسازد که از دست باجگیریهای عبدالحکیم ناگزیر شده کشور را ترک کند. او میگوید اگر میماند، ناگزیر هفتهوار به او باج میداد.
شریفاحمد (مستعار) باشنده دیگر ولایت هرات است که ناگزیر شده به خاطر تهدیدهای عبدالحکیم به ایران پناه ببرد. یکی از نزدیکان شریفاحمد میگوید که عبدالحکیم او را به بهانه با خود به ولسوالی بکواه ولایت فراه برده که پس از پرداخت پول هنگفت و با پادرمیانی یکی از بزرگان ولایت نیمروز، توانسته به خانه برگردد.
محمدنسیم (مستعار) از نزدیکان شریفاحمد میگوید: «عبدالحکیم شبی بهعنوان مهمان به خانه شریفاحمد آمد. صبح هنگام رفتن گفت که موتر را امروز داخل شهر کار دارم، با خود میبرم. دو روز گذشت اما موتر را نیاورد. شریفاحمد با او تماس گرفت، عبدالحکیم گفت که من در نیمروز هستم. شریفاحمد گفت موتر را چه کردی؟ گفت آوردم نیمروز، اما مولوی نافذ او را از من گرفت. شریفاحمد گفت که من موتر را به شما دادم و از شما میخواهم. عبدالحکیم گفت مولوی صاحب نافذ حتماً دلیلی داشته که موتر را گرفته است.» محمدنسیم میافزاید: «چند روز بعد عبدالحکیم به هرات آمد و شریفاحمد را به بهانه اینکه موترش را تسلیم کند، با خود برد؛ اما بعد از چند روز خبر رسید که او شریفاحمد را به ولسوالی بکواه برده و در حقیقت او را ربوده بود. بعداً با پادرمیانی یکی از متنفذان ولایت نیمروز و پرداخت ۲۱ هزار دالر، شریفاحمد را آزاد کرد.»
افزون بر این، عبدالحکیم از تعداد زیادی از باشندهگان هرات پول زیادی گرفته است. در این میان شماری از باشندهگان هزاره و اهل تشیع نیز شاملاند. به دلیل روابط تنگاتنگ و تبانی او با رییس استخبارات هرات، افراد متضرر نمیخواهند موضوع رسانهای شود. محمدحسین (مستعار) یکی از هزارههای ساکن هرات است که توسط عبدالحکیم مورد اخاذی قرار گرفته است. او از دست عبدالحکیم نزد رییس استخبارات هرات شکایت نیز کرده است.
محمدحسین میگوید: «بعد از چند روز تلاش و واسطهبازی توانستم خود را به رییس استخبارات هرات برسانم. قضیه اخاذی و گرفتن موترم توسط عبدالحکیم را برایش توضیح دادم. مولوی عبدالکریم خیلی عصبانی شد و گفت تو به یک خانواده مجاهد اتهام میبندی، این مردم عزت و آبرو دارند، جهاد کردند، بدون دلیل از آدم بیگناه چیزی نمیگیرند. گفت عبدالحکیم را میخواهم، اگر بیگناهی خود را ثابت کرده نتوانستی، در زندان باید بپوسی.» این باشنده هرات میافزاید: «وقتی سخنان رییس استخبارات هرات را شنیدم، مطمین شدم که عبدالحکیم کاملاً با او هماهنگ است. گفتم حاجی مولوی صاحب، اگر شما تایید میکنید که عبدالحکیم آدم خوبی است، من هم اعتماد دارم و شکایتی ندارم.»
خواستیم در این مورد نظر عبدالحکیم و سایر افراد مورد اتهام را هم بگیریم، ولی به تماسهای ما پاسخ ندادند.
براساس اظهارات قربانیان باجگیریهای مدیر استخبارات طالبان در نیمروز، در مواردی که تهدیدهای عبدالحکیم کارساز واقع نمیشود و سرمایهداران مقاومت کنند، ریاست استخبارات طالبان در هرات دست به کار میشود. براساس اطلاعات موجود، همین اکنون دو باشنده ولایت هرات که یکی باشنده ولسوالی کهسان و دیگری از اهل تشیع است، به دلیل مقاومت در برابر باجگیریهای عبدالحکیم در زندان ریاست استخبارات ولایت هرات به سر میبرند.
زنجیره فساد و وحشت در نیمروز؛
باجگیریهای مدیر استخبارات داخلی طالبان
بازرگانان در ولایتهای نیمروز و هرات از باجگیریهای مدیر استخبارات طالبان شکایت دارند. به سخن آنان، این مدیر استخبارات طالبان که از حمایت چهرههای سرشناس این گروه برخوردار است، زنجیرهای از فساد و وحشت را در بخش ترانزیت ولایت نیمروز به راه انداخته است. بازرگانان و سرمایهداران در هرات و نیمروز میافزایند که این مقام طالبان به بهانههای گوناگون از جمله ارتباط با مخالفان طالبان، ارتباط با ایران، داشتن خانه، موتر و دیگر اجناس دولتی بهگونه غیرمستقیم از آنان اخاذی میکند.
لینک کوتاه : https://afghanistan-iim.com/?p=8820
- ارسال توسط : afghanistan
- 219 بازدید
- بدون دیدگاه