• امروز : یکشنبه, ۹ ثور , ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 28 April - 2024
2

طالب علیه طالب

  • کد خبر : 6272
  • 26 جدی 1400 - 8:56
طالب علیه طالب

طالبان در ولایت فاریاب بین خود درگیر شدند. درگیری میان طالبان پشتون‌تبار و اوزبیک‌تبار به دلیل بازداشت یک فرمانده اوزبیک‌تبار این گروه آغاز شد و تا این‌جای کار چندین کشته و زخمی از دو طرف به جا مانده است. براساس گزارش‌های اولیه، والی، فرمانده امنیه و دیگر مسوولان پشتون‌تبار از مرکز ولایت فرار کرده‌ و […]

طالبان در ولایت فاریاب بین خود درگیر شدند. درگیری میان طالبان پشتون‌تبار و اوزبیک‌تبار به دلیل بازداشت یک فرمانده اوزبیک‌تبار این گروه آغاز شد و تا این‌جای کار چندین کشته و زخمی از دو طرف به جا مانده است. براساس گزارش‌های اولیه، والی، فرمانده امنیه و دیگر مسوولان پشتون‌تبار از مرکز ولایت فرار کرده‌ و سربازان طالب پشتون‌تبار باقی‌مانده در درون شهر، خلع سلاح شده‌اند. هنوز علت بازداشت این فرمانده اوزبیک‌تبار طالبان مشخص نیست.
مشکل پیش‌آمده در ولایت فاریاب را نباید در سطح بازداشت یک طالب اوزبیک‌تبار تقلیل داد. مساله چیزی عمیق‌تر از آن است. این مساله ریشه در گذشته تاریخی افغانستان دارد. این بار نخست آشوب یا قیام درونی نیست که دولت‌ها و حکومت‌های افغانستان با آن مواجه می‌شوند. در حکومت‌های پیشین افغانستان از این نمونه‌ها زیاد وجود دارد.
مبانی فکری گروه طالبان یکسان است. طالب دموکرات و یا میانه‌رو وجود ندارد. طالبان اوزبیک، تاجیک، پشتون و اعضای دیگر این گروه که از بیرون به افغانستان آمده‌اند، قرایت یکسان-بنیادگرایانه از دین دارند. واقعیت همین است که در موضوع اسلام، تمام اعضای طالبان یکسان فکر و عمل می‌کنند. برای همین جداسازی این گروه به خوب و بد از بنیاد نادرست است. قیام این گروه در برابر یک‌دیگر هم هیچ معضل کنونی کشور را حل نمی‌کند؛ زیرا مبنای هیچ یک از حرکت‎های آن‌ها، تلاش برای حل معضل ملی و قومی افغانستان نیست. بنابراین طالبان از نظر ایدیولوژی با اندکی تفاوت یکی هستند. همه مسلمانانی با قرایت تند و گرایش‌های متفاوتی چون دیوبندی، سلفی و غیره هستند.
اما نگاه طالبان به مساله ملی متفاوت است. طالبان پشتون‌تبار به پیمانه‌ای که گرفتار بنیادگرای دینی هستند، در همان سطح متعهد و پای‌بند به «افغانیت» و فرهنگ «پشتون‌والی» که گرایش شدید و تند قومی را نشان می‌دهد، نیز هستند. طالبان غیرپشتون از نظر طالبان پشتون چیزی به نام «افغانیت‌خواهی» کم دارند. بنابراین، طالبان پشتون همان‌قدر که متعهد به اسلامی کردن امور کشور هستند، ‌به همان اندازه در پی «افغانیزه‌سازی» نیز هستند؛ این چیزی است که طالبان غیرپشتون نه‌تنها در موردش فکر نمی‌کنند، که احتمال می‌رود علیه آن در آینده ایستاد شوند. افغانیزه‌سازی کشور پیش از هژمونی قومی و سلطه بر دیگران به زور سلاح، ممکن نیست. برای همین طالبان اکنون بیش‌تر از ۹۵ درصد وزارت‌خانه‌ها را به دست یک قوم سپرده‌اند و چیزی در همین حدود اختیار ولایت‌های کشور را به دست دارند. اما طوری که می‌بینیم، واقعیت جامعه افغانستان به آنان مجال عملی کردن این ایده را نمی‌دهد. اعتراض مسلحانه مردم فاریاب در برابر همین فزون‌خواهی و تک‌قومی کردن همه چیز کشور است.
این بار اول نیست که تنش و جنگ مسلحانه میان گروه طالبان رخ می‌دهد. هفته گذشته در درواز بدخشان میان این گروه زد‌وخورد صورت گرفت. در پنجشیر هم چندین بار درگیری رخ داده است. اما مساله فاریاب چیزی متفاوت است. رویداد فاریاب این را می‌گوید که طالبان با بحران و مشکل شدید درونی مواجه‌اند. این مشکل همان چیزی است که دولت نجیب، دولت مجاهدین و جمهوری پسین را از درون پاشاند. مشکل و بحران اصلی در درون طالبان مثل حکومت‌های قبلی، تضاد قومی است. تضاد قومی ناشی از بی‌عدالتی قومی، بی‌عدالتی اجتماعی، ستم و تبعیضی است که از ایجاد افغانستان تا کنون علیه ملیت‌های قومی افغانستان وجود داشته است. مشکل اصلی و اساسی که منجر به رویدادهایی چون رویدادهای فاریاب شده و می‌شود، غضب قدرت، انحصار همه چیز و توزیع ناعادلانه قدرت در کشور است. بنابراین، تصادم‌ها و اختلافات برخاسته از بی‌عدالتی قومی، شکاف‌ها را عمیق‌تر می‌کند و اختلافات را بیش‌تر می‌سازد. این چیزی است که همین اکنون در ولایت فاریاب اتفاق افتاده است. همین اکنون طالبان اوزبیک‌تبار همراه مردم فاریاب علیه سلطه‌طلبی یک گروه ایستاده‌اند. این رویداد شبیه رویداد قیام دوستم علیه نجیب و قیام مردم فاریاب علیه اشرف غنی است که در این دو رویداد نیز مبنای کار حاکمان، قومی و غرض‌آلود بود.
گروه طالبان در غوغای پیروزی و فتح به مشکل اصلی کشور توجه نکرده‌اند. این گروه با تسلط نظامی بر کشور، تصور می‌کند که همه چیز پایان یافته است و دولت و حکومت آنان ابدی و پایان‌ناپذیر است. باید نگاهی به عقب و گذشته افغانستان بیندازند. طالبان باید بدانند که در کابل حاکمان و زورگویان زیادی قربانی و دفن شده‌اند. کنترل افغانستان و مدیریت آن از توان یک گروه، یک قوم و یک حزب به تنهایی نیست. فقط مشارکت واقعی و حضور همه مردم و اقوام افغانستان در ساختار و نهادهای سیاسی کشور، می‌تواند افغانستان باثبات را تضمین کند.

لینک کوتاه : https://afghanistan-iim.com/?p=6272

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.