• امروز : چهارشنبه, ۱۲ ثور , ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 1 May - 2024
5
ویژه‌گی‌های رژیم طالبان؛

از عدم مشروعیت ملی و بین‌المللی تا بی‌سوادی مقامات و کارمندان

  • کد خبر : 8268
  • 21 عقرب 1401 - 6:15
از عدم مشروعیت ملی و بین‌المللی تا بی‌سوادی مقامات و کارمندان

یک سال و دو ماه از تسلط دوباره رژیم طالبان بر افغانستان می‌گذرد و آنان در این مدت کارهایی را انجام داده‌اند که زنده‌گی را بر مردم افغانستان تلخ کرده‌ است؛ از چگونه‌گی شکل دادن حکومت و انحصارگرایی مطلق تا مانع شدن دختران از رفتن به مکتب و وضع محدودیت‌ها برای دانش‌جویان در دانشگاه‌ها. هر […]

یک سال و دو ماه از تسلط دوباره رژیم طالبان بر افغانستان می‌گذرد و آنان در این مدت کارهایی را انجام داده‌اند که زنده‌گی را بر مردم افغانستان تلخ کرده‌ است؛ از چگونه‌گی شکل دادن حکومت و انحصارگرایی مطلق تا مانع شدن دختران از رفتن به مکتب و وضع محدودیت‌ها برای دانش‌جویان در دانشگاه‌ها.
هر آبی را سرچشمه‌ای و هر شاخچه‌ را ریشه‌ای هست؛ با توجه به این‌که اعمال و رفتار طالبان ناشی از نوعیت رژیمی می‌شود که خود آن را در افغانستان ایجاد کرده و نسبت به آن خویشتن را متعهد می‌گیرند، بدین محلوظ آنچه ایجاب می‌کند این است که ویژگی‌های رژیم حاکم طالبان در افغانستان با توجه به عملکرد یک سال و دو ماهه‌شان بررسی شود. در این نوشتار به‌گونه واضح به ویژه‌گی‌های رژیم این گروه پرداخته می‌شود.
طالبان گروه قومی و آمیخته با فرهنگ بدویت و قبیله‌ای اند که با کثرت‌گرایی فرهنگی و سیاسی، فرهنگ شهری و ارزش‌های انسانی عصر مدرن، سر ستیز دارند. این گروه نماینده‌ فرهنگ بدوی و سنتی جامعه عقب‌مانده قبیله‌ای‌اند تا نماینده فرهنگ شهری و انسانی.
طالبان با بینش منحط و بسته و در عین حال، فهم ناقص از دین و آموزه‌های شریعت اسلامی، افغانستان را به زندان تبدیل کرده‌اند و از همه می‌خواهند تا ذهن، فکر، فرهنگ، رفتار، کردار و سر و صورت‌شان را با آن‌چه این‌ها حق می‌پندارند، آراسته بسازند.
رژیم طالبان قومی ولی با چتر دین و دینداری «دین ناشناخته‌ و خشن بدویت» در یک سال و دو ماه گذشته، خلاف روح دین و تعالیم عقلانی دینی، مکاتب دخترانه را بسته‌اند و مساجد و عبادتگاه ها را مبدل به مراکز تبلیغ افراط‌گرایی کرده‌اند و با اخراج استادان چیزفهم و روشن‌فکر از مراکز اکادمیک، دانشگاه‌ها را خالی از فکر و اندیشه کرده‌اند.
این گروه در دروغ‌گویی و خاک‌پاشی در چشم ملت و مردم روی ابلیس را سفید و دست شیطان را از پشت بسته است؛ در حالی که هفته‌وار بسته‌های میلیون دالری امریکایی‌ها را دریافت می‌کنند، ولی مبلغان و سخنگویان‌شان در رسانه‌های شنیداری و دیداری، امریکا را دشمن شکست‌خورده خطاب می‌کنند و خود را مجاهدین فاتح میدان.
برجسته ترین ویژگی‌های رژیم گروه طالبان
الف: نامشروع بودن
اندروهیوود، استاد علوم سیاسی، که سابقه ۲۰ سال تدریس در دانشگاه‌های انگلستان را دارد، مشروعیت را به معنای اعلام قانونی بودن و در معنای گسترده، بر حق بودن معنا می‌کند و می‌گوید که این مشروعیت است که به یک نظم و یا فرمان خصلت اقتدار یا الزام را می‌دهد، و قدرت را به اقتدار تبدیل می‌کند.
در عصر حاضر، اما شناخته‌شده‌ترین تعریف رایج مشروعیت، تعریفی است که ‏ماکس وبر بیان کرده است. وی به این باور است که مشروعیت، مظهر پذیرش ذهنی‌ـ‌درونی قدرت‏ حاکم نزد افراد جامعه است؛ لذا مفهوم مشروعیت یعنی این‌که حاکم برای اعمال قدرت چه مجوزی دارد و مردم برای اطاعت و پیروی از حاکم چه توجیه عقلی و یا هم شرعی ارائه می‌دهد؟‌ حاکم بر چه مبنایی حق حاکمیت و اعمال قدرت سیاسی پیدا کرده و از کدامین منبع مشروعیت کسب کرده است؟
به همین دلیل مسأله مشروعیت‌یابی نظام‌های سیاسی در همه ادوار تاریخ برای حکومت‌ها و نظام‌های فرمانروایی (دینی یا غیر دینی) حایز اهمیت بوده است؛ طوری که حکومت‌های غاصب و غیرمشروع همانند رژیم طالبان نیز همواره در تلاش بوده‌اند تا به نوعی حاکمیت‌شان را از مشروعیت کاذب و دروغین در نظر عامه‌ مردم بیارایند و سلطه نامشروع‌شان را مشروع جلوه دهند.
آن‌چه طالبان در بحث مشروعیت نظام‌شان به آن تمسک ‌می‌جویند، نظریه «استیلا ، زور و غلبه» بر مراکز قدرت است. یعنی کسانی که قدرت جسمی و نیروی بدنی و روانی بیش‌تری دارند، حق خواهند داشت بر جامعه حکومت کنند و نیازی هم به رأی و رضایت مردم ندارند. این نظریه از طرف بعضی علمای اسلامی در یک وقت معین مطابق خواست زمامداران، خلاف شرع و دین و نیز خلاف عقل، وجدان بشری و ارزش‌های انسانی طرح شده است و دلیل شرعی هم در تقویت این دیدگاه ارایه نشده است.
به قول دکتر حسین بشریه، این طیف از علما نقشی به جز از استحکام بخشیدن پایه‌های قدرت پادشاهان نداشتند/ ندارند؛ بنابراین، رژیم گروه طالبان نه مشروعیت مردمی دارد و نه هم مشروعیت شرعی و دینی.
ب: عدم موجودیت قانون
موجودیت قانون برای حیات و نظم اجتماع بشری، یک امر مسلم و انکار ناپذیر است. قانون، وظیفه‌ا‌ی جز برقراری نظم و تأمین عدالت در اجتماع را ندارد و در موجودیت قانون می‌توان عدالت را پاس داشت و از ظلم، استبداد، انحصار و خودکامه‌گی زمامداران بیمار، متعصب، خشونت‌پیشه و قبیله‌گرا جلوگیری کرد و به مظلومان و محرومان پناه‌گاه داد و از رشد ظلم و انارشیزم در جامعه جلوگیری کرد.
در عصر حاضر هیچ سرزمینی به استثنای «افغانستان» بدون قانون اداره و کنترل نمی‌شود؛ با در نظر داشت این‌که طالبان از رأس تا قاعده نماینده فرهنگ بدوی و قبیلوی‌اند و با قانون و قانون‌پذیری کاملاً بیگانه و سر ستیز دارند، پس می‌توان نظام بی‌قانون بودن این گروه را از استثناهای تاریخ بشر محسوب کرد.
ج: قومی بودن
یکی از ویژه‌گی‌های برجسته رژیم طالبان قومی بودن آن است. با توجه به اینکه رهبری و سخنگویان این گروه همیشه این واقعیت را انکار کرده و می‌کنند و شعار فریبنده دین و شریعت، وحدت و اتحاد را سر می‌دهند؛ اما رویکرد مردمی‌شان بدتر و شدیدتر از سلف‌شان، عبدالرحمن خان، است و در دیگرستیزی روی گل‌محمد مهمند را سیاه تر و قبیح‌تر کرده‌اند.
از رأس تا قاعده همه مسئولان رژیم بربری و بدوی طالبان متعلق به یک قوم و گروه می‌باشد و در عین حال در حکومت تک‌گرایی و گروهی خود‌شان به شدت تصفیه قومی و برکنار کردن کارمندان بلندرتبه و پایین‌رتبه سایر اقوام جریان دارد و پشتون و طالب بودن به عوض شایسته‌گی و توانایی تبدیل به معیار استخدام در اداره‌های حکومت «امارت اسلامی»‌شان شده است؛ از طرف دیگر، رفتار فاشیستی‌شان در مقابل زبان فارسی و حذف و پایین کشیدن تابلوی‌های مشاهیر، شعرا و دانشمندان فارسی زبان از دیوارهای دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه کابل و برای چندمین بار شکستن سنگ مقبره قهرمان ملی در پنجشیر و توهین کردن به بزرگان سایر اقوام، همه نشان‌دهنده قومی بودن رژیم این گروه در افغانستان است.
د: بی‌سوادی و جهالت مسوولان
بارزترین و مصیبت‌آورترین ویژه‌گی رژیم این گروه جهل اکثریت قاطع رهبری و مسوولان‌شان نسبت به علوم عصری و حتی شرعی است. اکثر رهبران، وزیران، والی‌ها و ولسوال‌های این گروه را کسانی تشکیل می‌دهند که اندک سواد ابتدایی خواندن و نوشتن را دارند و حتا در اجرای کوچک‌ترین مسأله و موضوع اداری در اداره‌های حکومتی به مشکل برمی‌خورند و در رسیده‌گی کردن به مشکلات اداری مردم ناتوان‌اند و ظرفیت و توانایی رسیده‌گی درست و به‌موقع را ندارند؛ در چنین حالتی، مردم در رسیده‌گی کاری و اداری‌شان در سردرگمی بسر می‌برند.
جهل همراه با تدین و زهد خشک طالبان در جامعه افغانستان مصیبت‌بار است و چه بسا این‌که هر خواست جاهلانه و خودخواهانه خویش را دینی و اسلامی می‌پندارند و مردم را به پذیرش و به انجام آن با زور سلاح مجبور می‌سازند و هم در موارد آن‌چه خود حکومت داری می‌گویند، برای مردم و شهروندان درد سر ساز شده است و در بسا موارد به عوض حل و مرفوع کردن ضرورت و نیازهای مردم، برعکس ناآگاهی گروه طالبان سبب می‌شود تا بر مشکل شهروندان افزوده شود.
جهل، تحجر و دگم‌اندیشی و انعطاف‌ناپذیری آمیخته با فرهنگ بدوی و قبیله‌ای جامعه‌ی سنتی پشتون بن‌مایه اصلی این گروه می باشد و با حاکم شدن‌شان در کابل سبب بدبختی و درد و رنج بی‌شماری برای ملت و جامعه‌ ماتم‌زده افغانستان شده است.
ه: بدگمانی به دیگران
یکی دیگر از مشخصات رژیم قرون وسطایی گروه طالبان بدگمانی نسبت به غیرخودی‌ها و سایر مردمی است که با این گروه همفکر و همراه نیستند. این گروه با تقسیمات خودی و غیرخودی و دید سیاه و سفید، افغانستان را تبدیل به زندان کرده است که با کوچک‌ترین تردید و سوءظن، ده‌ها انسان بی‌گناه را به کام مرگ می‌کشاند.
با توجه به بدگمانی این گروه، در حال حاضر زندان‌های افغانستان پر از آدم‌های بی‌گناه، به ویژه مردمان تاجیک‌تبارِ ساکن شمالی و پنجشیر است که بی هیچ دلیل موجه و منطقی‌ای توسط افراد و مسوولان گروه طالبان گرفتار و زندانی شده‌اند و بدون هیچ‌گونه پاسخ‌گویی نسبت به سرنوشت زندانی‌ها، آنان را در شرایط وخیم و حالت نامعلومی قرار داده و بر خلاف تمامی دستورات قرآن و حدیث و ارزش‌های انسانی و حقوق بشری از ده ها انسان سلب آزدی و حیات کرده‌اند.
و: تعامل غیرانسانی با اسیران و مخالفان
یکی دیگر از ویژه‌گی‌های گروه متحجر طالبان این است که با مخالفان سیاسی و اسیران جنگی در حالی‌که مسلمان و هم‌وطن‌شان‌ هستند، به‌گونه‌ای برخورد می‌کنند که درنده‌گان وحشی در برابر حیوانات جنگل نمی‌کنند.
کسانی‌که از زندان‌های این گروه رها شده‌اند، از تعذیب و شکنجه و زجرکشی زندانیان حکایت‌هایی می‌کنند که مو بر بدن راست می‌شود و گوش و هوش انسان توانایی شنیدن آن‌ها را ندارد. شاک دادن زندانیان با وسایل برقی، از پا آویزان نمودن، لت‌و‌کوب با کیبل‌های آهنین، ساعت‌های متوالی الی دو روز و سه روز بی‌خواب کردن، بیرون کشیدن ناخن‌های دست و پای، کَندن گوشت بدن با انبر و غیره از شکنجه‌هایی است که در زندان‌های طالبان انجام می‌شود.
بسا زندانیان پس از رهایی عقیم و به اختلالات عصبی و معلولیت‌های متنوع گرفتار شده‌اند که حتا در مواردی به مرگ آن‌ها انجامیده است.
دختران و زنانی که در جاده‌های کابل شعار آزادی سر می‌دهند، علاوه از اینکه خود‌شان را زندانی و توهین و تحقیر می‌کنند، در بسا موارد برادر، شوهر یا پدرهای‌شان را به زندان می‌افکنند و خطاب به ‌آن‌ها می‌گویند: شما غیرت، ایمان و وجدان دارید؟
فراتر از این‌که طالبان پروژه سازمان‌های استخباراتی منطقه است و ابزار دست قدرت‌های بزرگ بین‌المللی‌اند، کم‌سوادی و کج‌فهمی این گروه نسبت به شریعت اسلامی باعث شده است تا اصول و ارزش‌های دینی را با سبک زنده‌گی قبیلوی به اشتباه بگیرند و فهم‌شان از دین را درست و فهم دیگران را اشتباه بخوانند.

لینک کوتاه : https://afghanistan-iim.com/?p=8268

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.