یک) به تاریخ ۱۳ دسامبر وزارت خارجه ایالات متحده اعلامیهای را با این عنوان نشر کرد: اعلامیه مشترک گفتمان همکاری استراتژیک ایالات متحده- اوزبیکستان. همکاری استراتژیک بین ایالات متحده و اوزبیکستان چگونه است و چه زمان آغاز شده است؟ اوزبیکستان از این همکاری چه انتظار دارد؟ ایالات متحده چه میخواهد؟ اثر این همکاری بر منطقه و افغانستان چیست؟
پیش از آنکه به خبر درجشده در اعلامیه ۱۳ دسامبر بپردازیم، خوب است بدانیم که دونالد لو، معین وزیر خارجه امریکا در امور جنوب آسیا و آسیای میانه، از تاریخ ۶ تا ۱۱ ماه نوامبر به آسیای میانه سفر کرد تا به ترکمنستان، اوزبیکستان و قزاقستان از تعهد ایالات متحده به حمایت از استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی آن کشورها اطمینان بدهد و بگوید که کشورش «به آسیای میانه مرفه، مصون و دموکراتیک» متعهد است.
نام تاجیکستان و قرغیزستان در اعلامیه مربوط به سفر آقای لو ذکر نشده است و قید دموکراتیک نیز در این عبارات قابل توجه است. اوزبیکستان در آسیای میانه، مورد توجه ویژه ایالات متحده است و به نظر میرسد دو طرف به این توافق رسیدهاند که اوزبیکستان بیرق «دموکراسی» و در واقع همکاری استراتژیک با امریکا را در این منطقه به دست گیرد. اولین همکاریهای دو کشور به دورانی برمیگردد که در سال ۲۰۰۱، ایالات متحده علیه طالبان دست به اقدام نظامی زد و پس از آن کمپین نظامی و سیاسی پرهزینهای را در افغانستان و منطقه راه انداخت. در آن جریان، اوزبیکستان یکی از همکاران استراتژیک بود و دو کشور در مارچ ۲۰۰۲ موافقتنامهای را به این ارتباط امضا کردند.
در اعلامیه اخیر وزارت خارجه امریکا آمده است که آقای لو در سفر ماه نوامبرش با مقامهای دولتی، نمایندهگان جامعه مدنی و گروههای فرهنگی اوزبیکستان دیدار کرده است تا کمکها برای «تقویت زنان و دختران و آزادیهای دینی و عقیدتی» افزایش یابد. در شرح دیدار دونالد لو از ترکمنستان و قزاقستان از کمک به دموکراسی، تقویت نقش زنان و دختران و آزادی عقیده سخن نرفته است. در خبرها و اعلامیههای مربوط به رابطه ایالات متحده و کشورهای آسیای میانه در چند سال اخیر نکات بسیاری از اهمیت ویژه اوزبیکستان و گرمی روزافزون روابط امریکا با آن کشور دیده میشود.
زمینه این رابطه را تحولات داخلی اوزبیکستان مساعد ساخته است که در بخش چهارم این نوشته به آن میپردازیم.
دو) در اعلامیه ۱۳ دسامبر نیز آقای دونالد لو، معین وزارت خارجه ایالات متحده، میزبان اصلی هیات اوزبیکستانی بوده است. او که ریشه چینی دارد، از کادرهای مهم دیپلماسی امریکا در کشورهای بازمانده از اتحاد جماهیر شوروی است. پیش از این در البانیا و قرغیزستان سفیر بوده و در گرجستان، آذربایجان، پاکستان و هند نیز ماموریتهایی اجرا کرده است. او چند سال بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به وزارت خارجه پیوسته و از آن زمان تا کنون مشغول کار در این منطقه بوده است.
رهبری هیات اوزبیکستان را وزیر خارجه آن کشور، ولادیمیر نوروف، داشته است که مثل دونالد لو سابقه طولانی کار در وزارت خارجه کشورش را دارد. او امسال در ماه سپتامبر به این پست تعیین شد، ولی قبل از آن نیز چهار سال (۲۰۰۶-۲۰۱۰) وزیر خارجه بود و علاوه بر آن در سه دهه گذشته در آلمان، بلجیم، سویس و پولند سفارت کرده و مدتی معین وزیر خارجه بوده است.
گفتوگوهایی از ایندست میان امریکا و اوزبیکستان تازه نیست و در سالهای گذشته نیز انجام میشده است. سالها است بین اوزبیکستان و ایالات متحده اجلاس سالانه برای همکاریهای استراتژیک برگزار میشود و در جریان هر سال، گفتوگوها و سفرها و پروژههای بسیار تبادله میگردد. البته این پلاتفورم مشخص که عنوان آن را گفتمان همکاری استراتژیک گذاشتهاند، پارسال وقتی ایالات متحده افغانستان را ترک میگفت، آغاز شده است. از این رو حق این تبصره را داریم که بگوییم گرمی روابط امریکا با اوزبیکستان به وضعیت افغانستان و برنامههایی که امریکا از اوکراین تا آسیای میانه در همسایهگیهای روسیه انجام میدهد، بیارتباط نیست.
در گرمی روابط دو کشور شکی نیست و اعلامیه مشترک ۱۳ دسامبر، پر از عبارات و توصیفهای داغ دیپلماتیک است. نوشتهاند که در پلاتفورم مذکور مسایل و اولویتهای مشترک بسیاری بین دو کشور بحث شده است و ایالات متحده از استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی همکار آسیای میانهاش حمایت «تزلزلناپذیر» میکند. در مسایل آسیای میانه و اوزبیکستان «حمایت از تمامیت ارضی و استقلال» در سخنان مقامهای امریکا یک عبارت کلیدی است و بارها تکرار میشود. «امنیت و رفاه» عبارت کلیدی دیگر است. سومین عبارت کلیدی «اصلاحات و دموکراسی» است.
این لحن و عبارات حکایت از تعمیق روابط بین دو کشور دارد و قرار است اوزبیکستان همکار منطقهای مهم امریکا باشد. برای این همکاری اوزبیکستان تعهد سپرده است تا از گذشته روسی-شورویاش فاصله گیرد (اصلاحات) و به بلوک امریکا نزدیک شود (دموکراسی). در بدل، ایالات متحده از استقلال آن کشور در برابر نفوذ روزافزون چین و میل تاریخی روسیه به اعمال نفوذ در آسیای میانه حفاظت خواهد کرد، از تمامیت ارضیاش در برابر جداییطلبی (قرهقالپاقستان) و دعواهای مرزی با تاجیکستان و قرغیزستان حمایت خواهد کرد، در تامین امنیتش در برابر شورشهای داخلی و نفوذ تروریستان از افغانستان (طالبان) یاری خواهد رساند و در رشد اقتصادی و جلب سرمایههای خارجی کمکش خواهد کرد (امریکا در سالهای اخیر برای گشودن بازار اوزبیکستان به روی سرمایهگذاریهای خارجی برنامههایی را تطبیق کرده است و در نتیجه فعالیت انجوها و سازمانهایی چون یواساید و بانک جهانی در آن کشور افزایش یافته است.)
در آن اعلامیه آمده است که هر دو کشور روی آجندای اصلاحات اوزبیکستان صحبت کردهاند. اصلاحات اوزبیکستان با به قدرت رسیدن شوکت میرضیایوف، رییس جمهور کنونی، در سال ۲۰۱۶ آغاز شده است.
ایالات متحده، اصلاحات را بلندپروازانه خوانده و گفته است که برای پیشبرد این اصلاحات کمکهای عملی میکند. در اعلامیه آمده است که طرفین در ارتباط به وضعیت جاری افغانستان نیز گفتوگو کردهاند و ایالات متحده از اوزبیکستان به خاطر همکاری در مساعدتهای بشردوستانهاش به افغانستان تشکر کرده است.
سه) در اعلامیه صحبت از دیدار گروه کاری مردم-با-مردم در ماه سپتامبر یاد شده و دونالد لو از ولادیمیر نوروف به خاطر حمایت کشورش از برنامههای جاری آموزش انگلیسی در اوزبیکستان تشکر کرده است. ترویج زبان انگلیسی و اصلاح نظام آموزشی اوزبیکستان، بخش مهمی از این همکاریها است. ترویج زبان انگلیسی در اوزبیکستان، آن کشور را در بیرون شدن از سایه روسیه و پیوستن به بازار و سیاست غرب کمک میکند.
یک روز قبل از آن، وزیر خارجه اوزبیکستان با همتای امریکاییاش انتونی بلینکن نیز دیدار کرده بود. او نیز مثل معینش، از «حمایت تزلزلناپذیر» ایالات متحده از استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت اوزبیکستان سخن گفته بود. آن دو از حمایت کشورهایشان از مردم اوکراین و افغانستان نیز صحبت کرده بودند. تذکر نام افغانستان و اوکراین در اعلامیه، حکایت از نزدیکی ویژه اوزبیکستان به امریکا دارد؛ چرا که جمهوریهای شوروی سابق به دلیل روابط پیچیدهای که با روسیه دارند، موضع گرفتن در مساله اوکراین برایشان آسان نیست.
اعلامیه، جیوپولیتیک آسیایی میانه را در حال تحول خوانده و نوشته است که ایالات متحده در این شرایط متحول همکار ثابتقدم اوزبیکستان میباشد. در اعلامیه دومی نوشته شده است که آقای بلینکن حکومت اوزبیکستان را تشویق کرده تا اصلاحات را بهشکل کامل عملی کند، از جمله اقداماتی برای حفاظت از حقوق بشر و حقوق اساسی شهروندان، حمایت از جامعه مدنی، تامین آزادی رسانهها و مبارزه با خشونت جنسیتی (خشونت علیه زنان) انجام دهد. آقای بلینکن خواهان تحقیقات منصفانه و شفاف در مورد ناآرامیهای اخیر در قرهقالپاقستان شده و گفته است که ایالات متحده در ساختن آسیای میانه مرفه، امن و دموکراتیک متعهد است.
وزیر نوروف در نوزدهمین اجلاس شورای وزیران سازمان امنیت و همکاری اروپا (۱-۲ دسامبر) که در پولند برگزار شده بود، گفته است کشورش در حال گذر از یک تحول بیپیشینه در تاریخ معاصرش است و میخواهد قانون اساسی خود را اصلاح کند. او گفته است که هدف از اصلاح قانون اساسی، ایجاد فضای مناسب برای تطبیق استراتژیهای درازمدت در اوزبیکستان جدید و تضمین اصلاحات بیبرگشت دموکراتیک است. به گفته او، مسوده قانون اساسی جدید در اختیار مردم قرار داده شده است تا در مورد آن نظر بدهند و بعد از آن از طریق ریفراندوم تصویب خواهد کرد. در همین حال، اوزبیکستان امسال پلان توسعهای ۲۰۲۲-۲۰۲۶ را معرفی کرده است که براساس آن دموکراسی، حقوق بشر، آزادی رسانهها، استقلال قوه قضاییه، حاکمیت قانون، آزادی عقیده و مبارزه با فساد تقویت میشود. اینها محتوای همان گذار بیپیشینهای است که نوروف از آن سخن گفته است و همتای امریکاییاش نیز ابراز امیدواری کرده که اوزبیکستان آن اصلاحات را بهطور کامل اجرا کند.
به تاریخ ۲ دسامبر امسال وزارت خارجه ایالات متحده اعلامیهای را در ارتباط به عدم آزادیهای دینی در جهان نشر کرد که در آن از همسایهگان اوزبیکستان (افغانستان زیر سلطه طالبان، ترکمنستان، تاجیکستان) و نیز چین بهعنوان ناقضان این آزادیها یاد کرده، ولی از اوزبیکستان ذکری نرفته است. این میتواند نشانه پیشرفت نسبی اوزبیکستان در این عرصه و نیز دلیل همدلی امریکا باشد؛ چرا که امریکا از اعلامیهها، لیستهای سیاه و موضعگیریها حقوقبشریاش چون ابزار سیاسی بهره میگیرد.
چهار) برای درک سابقه اصلاحات اوزبیکستان و چندوچون آن، باید به تحول سیاسی که در سال ۲۰۱۶ بعد از مرگ رییس جمهور سابق آن کشور، اسلام کریموف، رخ داد نگاهی بکنیم. میدانید که در کشورهای بازمانده از اتحاد جماهیر شوروی، تحولات سیاسی از چند الگوی معروف پیروی کرده است. الگوی اول حاکمیت رهبر یا رییس جمهور تا دم مرگ است. در تعدادی از این کشورها، اشخاصی با عنوان رییس جمهور با برگزاری انتخابات نمایشی یا بدون انتخابات تمام عمر در قدرت ماندهاند، مثل صفر مراد نیازف، امامعلی رحمان و اسلام کریموف. در این الگو در برخی از کشورها بعد از مرگ رییس جمهوری تمام عمر، فرد تازهای از درون همان نظام و از نزدیکان سیاسی رییس متوفا به قدرت میرسد؛ اما سیاست نظام تغییر چندان نمیبیند (مثل ترکمنستان). الگوی دوم انقلابهای رنگین است. در این گروه از کشورها شورشها و آشوبهای خونین و تفرقهانگیز رخ داده و درگیریهای دوامداری چون آنچه در اوکراین شاهدیم، باعث فروپاشی و جنگهای خونبار شده است. انقلاب نارنجی اوکراین در سال ۲۰۱۳ بحرانی را کلید زد که بهتدریج آن کشور را به جنگ تمامعیار کشید. انقلاب گل لاله قرغیزستان در سال ۲۰۰۵، کشور بیثبات و نظام فاسدی را بهجا گذاشت که صاحب اردو، استخبارات و اداره استبدادی چون همسایهگانش نیست، اما هنوز نهادهای دموکراتیکش را نیز به ثبات نرسانده است و بر لبه پرتگاه آشوب میلرزد. انقلاب گل سرخ گرجستان در سال ۲۰۰۳ که نظام بازمانده از شوروی را سرنگون و تمایل به غرب را تثبیت کرد، واکنش خشمگین روسیه را برانگیخت و جنگهای خونینی بین دو کشور باعث از دست رفتن ابخازیا و اوستیای جنوبی شد که گرجستان ادعا داشت بخشهایی از سرزمینش است.
اوزبیکستان مسیر متفاوتی را پیموده و از گذشته شوروی و روسیاش بهشکل صلحآمیز و نظاممند دور میشود. در اوزبیکستان انقلاب رنگین رخ نداده است، اما روند دموکراتیک سالها است که آغاز شده و به آرامی به پیش رانده میشود. در آن کشور، اسلام کریموف تا پایان عمر و به شیوه همتایان ترکمنستانی و تاجیکستانیاش حکومت کرد، اما ادارهای که از او به میراث ماند، بعد از مرگش دروازههای کشور را گشود، با همسایهگان روابط حسنه برقرار کرد، به دعواهای مرزی از طریق گفتوگو و مصالحه پرداخت و فضای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه را نیز بهطور نسبی گشود.
شوکت میرضیایوف، رییس جمهور کنونی اوزبیکستان، از نزدیکان سیاسی و سیاستمدار مورد اعتماد اسلام کریموف بود. او از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۵ صدراعظم دولت اسلام کریموف بود و زمانی که در سپتامبر ۲۰۱۶ رییسش چشم از جهان بست، بهشکل مسالمتآمیز قدرت را به دست گرفت. اگر در جریان تثبیت قدرت او، تنشها و کشمکشهایی در درون حلقه اصلی قدرت اوزبیکستان رخ داده، به رسانهها و جهان بیرون گزارش نشده است. روایت رسمی این است که براساس ماده ۹۶ قانون اساسی اوزبیکستان، باید رییس سنای آن کشور که آن زمان کسی به نام نیگماتیلا یولداشوف بود، بعد از مرگ رییس جمهور دولت موقت اعلام میکرد و انتخابات برگزار میشد؛ اما او پیشنهاد کرد که میرضیایوف که صدراعظم بود، دولت تشکیل دهد. ولسیجرگه نیز آن پیشنهاد را تایید کرد و به تاریخ هشتم سپتامبر ۲۰۱۶، ضیایوف دولت موقت تشکیل داد. ضیایوف که خود را ادامهدهنده راه سلفش میخواند و برای اسلام کریموف مزار پرشکوهی ساخت، از او چون شخصیت ملی تجلیل نمود و سیاستهای متفاوتی پیشه کرد.
به تاریخ چهارم دسامبر همان سال انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و از میان چهار کاندیدا، آقای ضیایوف با ۸۸٫۶ درصد رای، برنده اعلام گردید. گفته میشود که سه کاندیدای دیگر نیز در واقع همان سیاستهایی را تبلیغ میکردند که ضیایوف پیشه کرده بود و فعالان روند مشترکی بودند که منجر به ایجاد نظام کنونی و حاکمیت ضیایوف شد.
ضیایوف و همکارانش کوشیدند برای جلوگیری از عکسالعمل کسانی که با نظام سابق خو گرفته و در آن صاحب جایگاه و مقام شده بودند، به جامعه اطمینان بدهند که میراث کریموف را حفظ خواهند کرد (تداوم) و از سوی دیگر برای پاسخگویی به نیاز و تمایل شدید جامعه به تغییر، وعده ریفورم دادند (اصلاحات). برای اطمینان خاطر گروه اول، مثلاً مزار بزرگ و مجللی را بر گور اسلام کریموف بنا کردند که شباهت به زیارتگاههای تاریخی اوزبیکستان دارد و به این طریق او را از عرصه سیاست به موزیم تاریخ و میراثهای فرهنگی گذاشته خنثا ساختند. آن وقت بعد از مدت کوتاهی اولین استراتژی انکشافی پنجساله را (۲۰۱۷-۲۰۲۱) معرفی کردند که قرار بود به نیاز جامعه برای اصلاحات پاسخ بگوید. آن استراتژی متشکل از پنج بخش زیر بود و توجه غرب، بهخصوص امریکا را جلب کرد:
دولت و جامعه؛
حاکمیت قانون و سیستم قضایی؛
توسعه اقتصادی؛
پالیسی اجتماعی؛
پالیسیهای امنیتی، سیاست خارجی، ملیتها و دین.
در چارچوب این استراتژی، گامهایی برای گشودن اقتصاد به روی سکتور خصوصی، جلب سرمایههای خارجی، آزادی رسانهها و جامعه مدنی برداشته شد. طبق گزارشها، برای تقسیم قدرت بین سه قوا نیز اقداماتی انجام شده است، از جمله پارلمان صاحب صلاحیتهایی چون تایید وزیران و رییسان کمیسیونهای دولتی و نیز تایید بودجه سالانه دولت شده است و برای استقلال قوه قضاییه نیز دولت تعهداتی سپرده و به مجامع بینالمللی بارها وعده داده است که استقلال این قوه را به رسمیت میشناسد.
گشایش بازار و اقتصاد به روی تشبثات خصوصی و سرمایهگذاران خارجی، باعث تحرک اقتصادی شده است. گفته میشود که در سال ۲۰۱۹ رقم تشبثات چینی ثبتشده در اوزبیکستان به یک هزار و ۶۰۰ شرکت میرسید. از دیگر کشورهای منطقه چون روسیه، ترکیه، ایران و حتی افغانستان تشبثات بسیاری به اوزبیکستان رفته و سرمایهگذاری کردهاند. در بالا یادآور شدیم که اوزبیکستان مسیر اصلاحات را با خونسردی پیموده و میکوشد از گذشته روسی-شورویاش به آرامی به سمت الگوهای غربی حرکت کند. به همین دلیل روابطش را با مسکو فعال نگه داشته است. در شروع اصلاحات، در اپریل ۲۰۱۷ ولادیمیر پوتین وعده داد که کشورش در اوزبیکستان ۱۲ میلیارد دالر سرمایهگذاری خواهد کرد و بین دو کشور به ارزش سه میلیارد و ۸۰۰ میلیون دالر قراردادهای تجاری امضا شد.
اکنون اوزبیکستان دومین استراتژی انکشافی پنجسالهاش (۲۰۲۲-۲۰۲۶) را معرفی کرده و برای تحقق آن با اتحادیه اروپا، بانک جهانی، ایالات متحده و دیگر همکاران غربی گفتوگو کرده و حمایت آنها را طلب میکند. در گفتوگوهای اخیر که از یک ماه به اینسو بین مقامهای امریکایی و اوزبیک جریان داشته و به تاریخ ۱۳ ماه جاری با اعلامیه مشترک جمعبندی گردیده، بین طرفین تعهدات بسیاری ردوبدل شده است. برای جمعبندی این نوشته، عرصههای همکاری و تعهدات طرفین را دوباره مرور میکنیم:
۱- اوزبیکستان تعهد سپرده است که حرکتش را به مسیر لیبرالیزه کردن اقتصاد ادامه خواهد داد و امریکا نیز وعده حمایتهای تخنیکی از طریق یواساید، بانک جهانی و نهادهای دیگر بینالمللی و دولت امریکا را سپرده است.
۲- اوزبیکستان وعده سپرده است که روابطش را با جهان غرب تقویت بخشد و امریکا در بدل وعده کمک در ترویج آموزش زبان انگلیسی و تربیت کادرهای مسلکی آن کشور را داده است.
۳- اوزبیکستان تعهد سپرده است که در مساله اوکراین و افغانستان با روسها همکاری نکند (در اعلامیه صحبت از حمایتهای بشردوستانه از مردم اوکراین و افغانستان شده است) و امریکا در عوض حمایت تزلزلناپذیرش را از تمامیت ارضی و حفظ امنیت آن کشور ابراز داشته است که به معنای حمایت از موضع تاشکند در بحران قرهقالپاقستان و جلوگیری از نفوذ شورشیان از خاک افغانستان میباشد.
امریکا برای تبدیل افغانستان به پایگاه منطقهایاش بسیار کوشید. پروژههای دولتسازی، ترویج دموکراسی، حمایت از آزادی بیان و طرح برنامههای انکشافی، تشکیل اردو و پولیس و حمایت از برنامههای تعلیمی و تحصیلی زمانی در افغانستان بسیار گرم بود، اما آن روند موفق نشد. برخی میگویند امریکا مقصر اصلی بود، چرا که در حمایت از دولت افغانستان در برابر طالبان جدی نبود و بهخصوص بعد از ۲۰۱۱، برای تبدیل طالبان از نیروی شورشی به یک گروه سیاسی صاحب آدرس و طرف معامله، نقش مهم بازی کرد. برخی میگویند دولت افغانستان ظرفیت مدیریت فرصتها را نداشت و مجموعهای از افراد فرصتطلب و کوتهبین برای تامین مقاصد شخصی و گروهی یا باندی خود در مسیر ایجاد نظام پایدار خندقهای بلعنده کندند و مانع پیشرفت شدند. هرچه بود، افغانستان از منظومه نفوذ امریکا بیرون نشد اما شرایط روابط دو طرف شدیداً متحول گردید، طوری که دیگر اکنون امریکا برای ساختن مکتب، چاپ کتاب و ایجاد رسانه پول نمیدهد، بلکه به گروهی کمک میکند که انتحاریپرور است، آموزش دختران را حرام یا غیرضروری میخواند و روزانه مجلس درهزنی و شکنجه برگزار میکند.
افغانستان هنوز در کنترل امریکا است، اما اکنون از آن چون چماق در برابر حریفان استفاده میکند. به کشورهایی چون اوزبیکستان وعده کنترل شورشیانی را میدهد که در مرزهای جنوبیاش رژه میروند تا آن کشور بیشتر به سوی غرب بغلتد و حلقه بر روسیه تنگتر شود. با این حال، روندی که در اوزبیکستان آغاز شده، به دلیل عناصر بومی که در آن به چشم میخورد و از آنجایی که فرمان اصلاحات به دست خود اوزبیکها است، امیدبخش میباشد. اگر همسایه شمالی ما بتواند الگوی موفقی از عبور تدریجی به نظام مبتنی بر قانون، اقتصاد پویا و جامعه مدرن شود، کمک بزرگی به منطقه خواهد بود.
«همکاری استراتژیک» اوزبیکستان و امریکا
یک) به تاریخ ۱۳ دسامبر وزارت خارجه ایالات متحده اعلامیهای را با این عنوان نشر کرد: اعلامیه مشترک گفتمان همکاری استراتژیک ایالات متحده- اوزبیکستان. همکاری استراتژیک بین ایالات متحده و اوزبیکستان چگونه است و چه زمان آغاز شده است؟ اوزبیکستان از این همکاری چه انتظار دارد؟ ایالات متحده چه میخواهد؟ اثر این همکاری بر منطقه […]
- نویسنده : یونس نگاه
- ارسال توسط : afghanistan
- 301 بازدید
- بدون دیدگاه