• امروز : شنبه, ۱۵ ثور , ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 4 May - 2024
4

محرومیت از آموزش، آینده تاریک و مهاجرت استعدادها

  • کد خبر : 9359
  • 08 حمل 1402 - 11:04
محرومیت از آموزش، آینده تاریک و مهاجرت استعدادها

کارنامه طالبان، چه در دوران اول حاکمیت این گروه و چه در حال حاضر، تداعی‌کننده سیاهی، تباهی و عقب‌گرد است. گویا این گروه مأموریت یافته است که همه توانش را به کار گیرد تا سی‌و‌چند میلیون باشنده افغانستان را، اعم از زن و مرد، دل‌سرد از زنده‌گی سازد و افسرده‌گی و یأس را بر جامعه […]

کارنامه طالبان، چه در دوران اول حاکمیت این گروه و چه در حال حاضر، تداعی‌کننده سیاهی، تباهی و عقب‌گرد است. گویا این گروه مأموریت یافته است که همه توانش را به کار گیرد تا سی‌و‌چند میلیون باشنده افغانستان را، اعم از زن و مرد، دل‌سرد از زنده‌گی سازد و افسرده‌گی و یأس را بر جامعه تحمیل کند. از آن‌جایی که این گروه قدرت را به زور سلاح و قوت نظامی در دست گرفته، هیچ تلاشی به خرج نمی‌دهد تا رضایت مردم را به دست بیاورد و هیچ وقعی به نظریات عموم مردم قایل نیست. طالبان هر چیزی را که رهبران‌شان صلاح بدانند اجرا می‌کنند و آن‌چنان فضای خفقان و وحشت بر کشور تحمیل کرده‌اند که کسی جرئت ندارد نسبت به عمل‌کرد آن‌ها علناً معترض شود و این امر باعث شده که زمینه بهبود اوضاع به‌کلی از میان برود.
در این میان، عمل‌کرد طالبان در عرصه معارف و تحصیلات عالی در کمتر از دو سال پسین، بیشترین انتقادها را برانگیخته است؛ اما آن‌ها تا کنون به این اعتراض‌ها و انتقادها اهمیتی نشان نداده‌اند. اکنون ما در روزهای نخست دومین سال تعلیمی در سایه حاکمیت طالبان قرار داریم، اما تا هنوز خبری از باز شدن مکاتب و دانشگاه‌ها به روی دختران نیست. به نظر می‌رسد که طالبان به همان منوال سابق حرکت می‌کنند و به بهانه‌های مختلف نمی‌گذارند دختران از آموزش و تحصیل بهره‌مند شوند؛ هرچند به دروغ این حرف را تکرار می‌کنند که این محدودیت‌ها موقتی و گذرا است. مسلماً اگر این حالت ادامه پیدا کند، نتایج ویرانگری در پی خواهد داشت و پیامدهای زیان‌بار آن برای سال‌های دراز دامن افغانستان را خواهد گرفت. آیا طالبان گاهی به عواقب جلوگیری از آموزش و تحصیل دختران اندیشیده‌اند؟ آیا آن‌ها درک می‌کنند که محرومیت نسلی از دختران از تحصیل و تعلیم چه اثرات مهلکی بر رشد و پیش‌رفت کشور خواهد گذاشت؟
برای دست‌یابی به برداشتی درست از آن‌چه طالبان در راستای محروم‌سازی زنان از سواد‌آموزی و تحصیل انجام داده‌اند، کافی است این را در نظر آوریم که چه تعداد از دانش‌آموزان از آموزش محروم شده‌اند. یکی از مأموران بلند‌رتبه در وزارت معارف طالبان به رسانه‌ها گفته است که تصمیم طالبان مبنی بر بستن دروازه‌های مکاتب به روی دختران بالاتر از صنف ششم، سه میلیون دختر را از آموزش محروم ساخته و باعث بسته شدن سه هزار مکتب در سراسر افغانستان شده است. در کنار این سه میلیون دختر، ده‌ها هزار دختری را قرار دهید که در دانشگاه‌های دولتی و خصوصی سرگرم تحصیل بودند یا در آستانه ورود به دانشگاه قرار داشتند. تصور کنید در جهانی که آموزش بنیاد توسعه و پیش‌رفت را تشکیل می‌دهد، محروم کردن سه میلیون دانش‌آموز از مکتب و نیز ده‌ها هزار دانشجو از تحصیل دانشگاهی، با هر مقیاسی که اندازه‌گیری کنیم، فاجعه‌ای تمام‌عیار است و بی‌تردید پیوستن کشور به کاروان ترقی و تمدن را برای سال‌های متمادی به تأخیر می‌اندازد.
رویکرد قرون وسطایی طالبان نسبت به آموزش و تحصیل دختران، به مهاجرت‌ها دامن زده است. آن عده خانواده‌هایی که از توانایی مالی معقولی برخوردارند، ناگزیر شده‌اند که به بیرون از کشور بروند تا دختران‌شان از آموزش و تحصیل محروم نشوند. بدون شک این خانواده‌ها با مشکلات بسیاری مواجه می‌شوند، ولی آن‌ها مجبورند این مشکلات را تحمل کنند تا در فضای بازتر و مساعدتری زنده‌گی کنند. رفتن قشر دانش‌آموز و دانشجو به خارج از کشور، کشور را از بهترین استعدادها خالی و جهل و نابه‌سامانی را تشدید می‌کند. عجیب این‌جا است که خانواده‌های بعضی از رهبران طالبان هم خود را مجبور می‌بینند به خارج از کشور سفر کنند تا برای فرزندان دختر و پسر خود زمینه تحصیل مناسب را فراهم سازند. طالبان فضایی را ایجاد کرده‌اند که حتا برای خودشان که از مزایای مادی و معنوی گوناگون در این رژیم استفاده می‌کنند، نیز تحمل‌ناپذیر است. در چنین حالتی تصور کنید که مردم غیرطالب در چه وضع عذاب‌آوری دست‌و‌پا می‌زنند.
یکی از نتایج ویرانگر وضع محدودیت‌های دست‌و‌پاگیر بر سکتور معارف و تحصیلات عالی، فرار مغزها‌ است. طبق اظهارات مسؤولان طالبان، بیشتر از یک هزار و ۲۰۰ استاد از دانشگاه‌های کابل، ننگرهار و هرات وظایف‌شان را ترک کرده‌ و از کشور خارج شده‌‌اند. منبعی در دانشگاه کابل به شبکه خبری الجزیره گفته است که «دانشگاه کابل در گذشته ۸۶۷ استاد داشت که با رسیدن طالبان به قدرت، نیمی از آن‌ها کشور را ترک کرده‌اند و حالا فقط ۴۰۷ استاد باقی مانده که از این میان، ۱۱۰ تن از آن‌ها از زنان هستند و اجازه تدریس ندارند. با این حساب، بسیار دشوار است که ۳۰۰ استاد بتوانند به مسؤولیت‌های تدریسی خود در دانشگاهی که تعداد دانشجویان آن به بیشتر از ۲۶ هزار نفر می‌رسد، رسیده‌گی کنند. بعضی دیپارتمنت‌ها به علت نبود استاد مسلکی بسته شده‌اند، از جمله دیپارتمنت‌های زبان آلمانی و فرانسوی.»
وقتی وضعیت دانشگاه‌های دولتی چنین باشد، حالت دانشگاه‌های خصوصی را می‌توان در مقایسه دریافت. طبق گفته مسؤولان در وزارت تحصیلات عالی طالبان، پیش از آمدن طالبان، ۲۰۰ هزار تن در دانشگاه‌های خصوصی در سراسر افغانستان مشغول تحصیل بودند و ۷۰ هزار تن آن‌ها را دختران تشکیل می‌دادند. همچنین شش هزار تن در سکتور خصوصی تحصیلات عالی به کار مشغول بودند. اما حالا وضعیت به‌کلی فرق کرده است. کریم ناصری، مسؤول ارتباطات در اتحادیه دانشگاه‌های افغانستان، به شبکه الجزیره می‌گوید: «متأسفانه شش هزار کارمند در این نهادهای تحصیلی کار خود را از دست داده‌اند. از مجموع ۱۴۰ دانشگاه خصوصی، ۴۰ دانشگاه با مشکلات اقتصادی بزرگ مواجه هستند و اگر کمکی به آن‌ها نشود، به‌زودی بسته خواهند شد.»
دانشگاه در افغانستان از دیر زمانی است که با چالش‌ها و نارسایی‌های عدیده‌ای دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. جنگ‌های طولانی در این کشور، لطمه‌های جبران‌ناپذیری بر نهاد دانشگاه وارد کرده و نقش و کارکرد روشنگرانه و پیش‌روانه آن را به محاق برده است. با این ‌حال، در بیست سال پس از سلطه اول طالبان، به‌تدریج دانشگاه خود را بازیافت و رنگ و رونق گرفت و آرام‌آرام کادرهای افغانستان از مناطق مختلف دنیا جذب آن شدند و سعی کردند دانشجویان را با نظریات مدرن آشنا کنند. اما با بازگشت طالبان، مکتب و دانشگاه در افغانستان بار دیگر دچار بحران شد و همانند نهادهای دیگر در کشور با خطر زوال مواجه گشت. برای مثال، متود معقول و علمی آن است که نصاب دانشگاه‌ها از سوی پژوهش‌گرانی که در خود دانشگاه مشغول پژوهش‌اند، تهیه و تدوین شود. این پژوهش‌گران به دلیل این‌که از نزدیک با مسأله‌های دانشگاهی درگیرند و همچنین به جهت این‌که شایسته‌گی لازم علمی دارند، بهتر از هر کس دیگری می‌توانند مواد درسی برای دانشجویان تهیه کنند. در سایر کشورها نیز کمابیش همین روال حاکم است. طالبان به این روش عمل نمی‌کنند و آن را با سیاست‌های خود سازگار نمی‌بینند. آن‌ها به دیدگاه‌های استادان و پژوهش‌گران دانشگاه‌ها اهمیتی نمی‌دهند و بر‌اساس گرایش‌های ایدیولوژیک دست به تغییر نصاب آموزشی می‌زنند. جالب این‌جا است که قرار است افرادی اقدام به اصلاح و بازسازی نصاب و نظام تحصیلی دانشگاه‌ها کنند که از اندک‌ترین سابقه دانشگاهی بهره‌مند نیستند.
استادان و پژوهش‌گرانی که تا هنوز هم در کشور حضور دارند و از سر ناگزیری با وزارت تحصیلات عالی طالبان همکاری می‌کنند، از فضای حاکم بر دانشگاه‌ها شکایت دارند. آن‌ها می‌گویند، طالبان با استادان و دانشجویان به‌عنوان اشخاصی برخورد می‌کنند که با فرهنگ و ارزش‌های اسلامی بیگانه‌اند و باید به راه راست هدایت شوند. طالبان تخصص‌های مختلف را به رسمیت نمی‌شناسند و کوشش می‌کنند مضامین اصلی نصاب تحصیلی دانشگاه‌ها را کنار بگذارند و به جای آن، «مضامین اسلامی» را جای‌گزین کنند. اکنون دانشجویان پزشکی یا اقتصاد ناگزیر‌ند مضامینی را بخوانند که هیچ ربطی به رشته تحصیلی‌شان ندارد و کمکی به پیش‌رفت تخصصی‌شان نمی‌کند.
وزیری که در رأس تحصیلات عالی قرار دارد، ندا‌محمد ندیم نام دارد. او که در گذشته از فرماندهان طالبان در جنگ علیه نظام پیشین بوده و هیچ سنخیت و نسبتی با مسایل دانشگاهی ندارد، همه اختیارات تحصیلات عالی را در حال حاضر در دست دارد. او که خود را عقل کل می‌پندارد، به حرف جامعه اکادمیک گوش نمی‌دهد و خود را بی‌نیاز از مشوره متخصصان می‌شمارد. ندیم از وزیران مورد اعتماد رهبر قندهارنشین طالبان است. او از زمانی که به این سِمَت گماشته شده، دست به اظهارات جنجال‌برانگیزی زده که نشان می‌دهد تحصیلات عالی افغانستان به کدام سمت‌و‌سو روان است. او هیچ برنامه‌ای برای تقویت دانشگاه‌های افغانستان اعم از دولتی و خصوصی ندارد. تلاش او متمرکز بر این است که «مجاهدین» را به هر شکلی که شده وارد دانشگاه‌ها بسازد و به آن‌ها رتبه تحصیلی بدهد و آنان را جای‌گزین کادرهای سابق کند. از نظر او، درجه علمی «مجاهد» باید از تعداد ماین‌هایی که کار گذاشته حساب شود، نه از روی فهم و دانشش. همچنین او در یکی از سخنرانی‌هایش با ایجاد تقابل میان تمدن و دین‌داری گفته بود که دین مهم‌تر از مصالح ملی، پیش‌رفت و تمدن است. در هر حال، طالبان قصد دارند با ایجاد محدودیت بر استادانی که در خط آن‌ها حرکت نمی‌کنند، زمینه را برای اخراج آن‌ها و آوردن افراد مورد اعتماد خود به جای آن‌ها فراهم سازند.
طالبان با ایجاد فضای رعب و وحشت، بساط احزاب سیاسی و نهادهای جامعه مدنی را برچیده‌اند. از این ‌رو، مردم افغانستان هیچ ابزاری برای اِعمال فشار بر طالبان به منظور تعدیل رفتار این گروه در اختیار ندارند. تنها راهی که باقی مانده، این است که جامعه جهانی با ابزارهایی که در دست دارد، طالبان را مجبور به ایجاد تغییر در روش حکومت‌داری کند. جامعه جهانی هم تا کنون با رفتار کج‌دار و مریز و متناقض خود نتوانسته در این زمینه کاری از پیش ببرد. رهبر طالبان به‌صراحت گفته که گروه تحت فرمانش هرگز در برابر فشارها و مطالبات «کفار» کوتاه نمی‌آید؛ حتا اگر «کافران» از بمب اتم برای متقاعد کردن این گروه به پذیرش خواسته‌های‌شان استفاده کنند. در چنین اوضاع و احوالی، مردم افغانستان حق دارند نا‌امید باشند و آینده را تیره و تار ببینند و اگر توان داشته باشند، از کشور فرار کنند.

لینک کوتاه : https://afghanistan-iim.com/?p=9359

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.