دولت پاکستان همواره به حمایت از تروریسم و ایجاد و حمایت گروههای تروریستی متهم بوده است. این اتهام بارها از سوی دولتهای افغانستان مطرح شده است. یکی از این اتهامها، تاسیس، مدیریت و حمایت از گروه طالبان افغانستان است. این اتهام را پاکستانیها به نحوی پذیرفته و گاه به آن افتخار هم کردهاند. فخرفروشی مدرسه حقانیه پاکستان از سلطه شاگردان این مدرسه بر افغانستان، یکی از نمونههاست. تحریک طالبان پاکستان که امسال بیشترین حملات را علیه ارتش و تاسیسات پاکستان انجام داده، زاده گروه طالبان افغانستان است؛ به همین دلیل، حکم فرزند ناتنی ارتش پاکستان را دارد. آن فرزند نانتی این روزها از سوی اسلامآباد تروریست خطاب میشود و حملاتی علیه آن راهاندازی میگردد. در اینجا یک دایره شوم و عجیب ترسیم شده است که در آن دایره ارتش پاکستان از طالبان افغان حمایت میکند، طالبان افغان از طالبان پاکستانی حمایت میکنند و طالبان پاکستانی بر ارتش پاکستان حمله میکنند؛ به این معنا که حملات تیتیپی بر ارتش و پولیس پاکستان، محصول و پیامد مستقیم حمایتهای اسلامآباد از طالبان افغانستان است.
وقتی طالبان بر کابل مسلط ساخته شدند و افغانستان با دولتش یکجا فروپاشید، عمران خان نیازی، نخستوزیر وقت پاکستان، از آن رویداد استقبال کرد و گفت که «افغانها زنجیر بردهگی را شکستهاند». پس از آن، طالبان بر سر تقسیم قدرت به جان هم افتادند. پاکستان که خود را برنده میدان جنگ افغانستان میپنداشت و تصور میکرد که نیروهای دستنشانده و نیابتی خود را بر سریر قدرت نشانده است، نمایندهای به کابل فرستاد تا مناصب دولتی افغانستان را میان طالبان تقسیم و غایله را ختم به خیر کند. آن نماینده، جنرال فیض حمید بود که در آن زمان ریاست سازمان استخبارات ارتش پاکستان (ISI) را برعهده داشت. جنرال فیض حمید، مانند خان قبیله به کابل آمد و میراث دولت مرحوم افغانستان را در میان طالبان تقسیم کرد. با آن مانور، او رقبای پاکستان بر سر مالکیت گروه طالبان را به چالش کشید و به آنها فهماند که طالبان هنوز طالبانِ پاکستان هستند و از راولپندی مدیریت میشوند.
وقتی عمران خان از قدرت برافتاد، در ماه می ۲۰۲۲ در مصاحبه با اسکای نیوز حمایت پاکستان از طالبان افغان را رد کرد و بهگونه تلویحی آنها را تروریست خواند. وقتی خبرنگار از او در مورد سخنان خودش مبنی بر «پاره کردن زنجیر بردهگی» توسط افغانها (طالبان) پرسید، او ضمن آنکه حمایت خود از طالبان را رد کرد و گفت از سخنانش برداشت اشتباه شده، حمایت پاکستان از این گروه را بسیار صریح رد کرد. در حالی که از سوال خبرنگار برآشفته شده بود، گفت که پاکستان خود قربانی تروریسم است و در این صورت چگونه میتواند از گروه طالبان افغان حمایت کند، در حالی که طالبان پاکستانی بر نیروهای ارتش پاکستان حمله میکنند. تروریست خواندن تلویحی طالبان افغان از سوی عمران خان ـ کسی که با تسلط طالبان بر کابل گفته بود افغانها زنجیر بردهگی را پاره کردهاند ـ و به دنبال آن تذکر حملات تیتیپی بر پاکستان، موضع متضاد آقای خان در برابر طالبان را نشان میدهد و از سوی دیگر طالبان افغان و طالبان پاکستانی را به هم پیوند میزند. بنابراین، عمران خان در مدت کمتر از یک سال، دو موضع کاملا متضاد در قبال طالبان اتخاذ کرده است.
این بار خواجه محمدآصف، وزیر دفاع پیشین پاکستان، در توییتی با کنایه زدن به امرالله صالح، معاون رییس جمهور پیشین افغانستان، طالبان را «مبارزان آزادی» خوانده است. این در حالی است که در اوایل ماموریت همین آقای وزیر در وزارت دفاع پاکستان، رییس ارتش و رییس سازمان استخبارات ارتش این کشور در یک نشست محرمانه پارلمان نسبت به فعالیتهای طالبان و تاثیر آن بر وضعیت امنیتی پاکستان هشدار دادند و طالبان افغان و طالبان پاکستان را «دو روی یک سکه» خواندند. قمر جاوید باجوا، رییس پیشین ارتش و جنرال فیض حمید، رییس پیشین سازمان استخبارات ارتش پاکستان، در آن نشست که اعضای کمیسیون دفاعی مجلس نمایندهگان و رهبران احزاب در مجلس سنا نیز حضور داشتند، هشدار دادند که جنگجویان آموزشدیده طالبان افغان در سراسر پاکستان حضور دارند. پس از آن دیدیم که پیشبینیهای جنرال باجوا و جنرال حمید دقیق بوده و پس از تسلط طالبان بر افغانستان، تعداد حملات تروریستی در پاکستان افزایش بسیاری یافته است.
تعبیری که جنرال باجوا و جنرال حمید از طالبان افغان و طالبان پاکستانی کردهاند، دقیق است. هر دو گروه نام مشابه، داعیه مشابه و خاستگاه مشابه دارند و تاکتیکهای جنگی واحدی را به کار میبرند. هر دو، دولتهای مستقر را غیراسلامی میدانند و «جهاد» علیه آنها را واجب میشمارند. هر دو دست به حملات تروریستی و خرابکارانه میزنند و از راهاندازی حملات انتحاری ابایی ندارند. هر دو از حملات دولتها فرار کرده به خاک همسایه پناه میگیرند و بر کشور خود حمله میکنند.
بنابراین، همان طوری که محسن داور، یکی از رهبران جنبش تحفظ پشتون، در واکنش به توییت خواجه محمدآصف گفته است، اگر طالبان افغان مبارزان آزادی هستند، باید طالبان پاکستانی که کاپی مطابق اصل هستند، نیز باید مبارزان آزادی باشند؛ اما این گروه از سوی دولتی که خواجه محمدآصف تا یک هفته پیش وزیر دفاعش بود، تروریستی خوانده میشود.
اگر به سخنان عمران خان در فردای پیروزی طالبان بر افغانستان و سپس انکار آن نگاه کنیم و هشدارهای رییس پیشین ستاد ارتش و رییس پیشین سازمان استخبارات ارتش پاکستان را کنار آن بگذاریم و سپس توییت وزیر دفاع پیشین این کشور را هم بر آن بیفزاییم، با مواضع متضاد و متناقض دولتمردان پاکستان مواجه میشویم. این تضاد و تناقض، میتواند دو دلیل داشته باشد: سیاست دوپهلو و سردرگمی سیاسی.
در اینکه پاکستان نسبت به افغانستان و آنچه در کشور میگذرد، سیاست دوپهلو دارد، جای تردیدی نیست. این کشور از زمان کودتای محمدداوود خان تا کنون همواره مخالفان دولتهای افغانستان را در آغوش گرفته، پرورش داده و سپس به کابل فرستاده است. در زمان حکومت خلقیها و پرچمیها هم رهبران و نیروهای مسلح احزاب هفتگانه را در پشاور پذیرفت و برای آنها حمایت سیاسی و مادی فراهم آورد. چند سال بعد که آنها بر کابل مسلط شدند، گروه دیگری را تولید کرد و به جنگ همان احزابی فرستاد که سالها در پشاور از آنها میزبانی کرده بود. پس از سقوط «امارت اول طالبان» هم از رهبران و جنگجویان این گروه میزبانی میکرد و هم همکاسه ایتلاف جهانی به رهبری امریکا بود که در افغانستان علیه این گروه میجنگید. سیاست دوپهلوی پاکستان در قبال افغانستان، هنوز ادامه دارد و این میتواند یکی از دلایل مواضع متضاد دولتمردان پاکستانی در مورد طالبان افغان باشد.
دلیل دوم اتخاذ چنین مواضعی، وضعیت آشفته سیاسی در پاکستان و سردرگمی سیاستمداران این کشور در مواجهه با طالبان است. همان طوری که در بالا ذکر شد، پاکستان همواره از طالبان افغان حمایت همهجانبه کرده، اما این گروه از طالبان پاکستانی که اکنون دشمن دولت پاکستان است، حمایت میکند. این وضعیت، دایره شوم و خونینی را خلق کرده که سیاستمداران پاکستان را سردرگم ساخته است. همان طور که باری خواجه محمدآصف گفته بود که پاکستان در محاسباتش نسبت به طالبان افغان دچار اشتباه شده و حمایتش از این گروه یک اشتباه بوده، طالبان مطابق محاسبات اسلامآباد انتظار پاکستان را برآورده نکردهاند. حمایت از تیتیپی یکی از دلایل آن است. پاکستان انتظار داشت که طالبان افغان رسما علیه تحریک طالبان پاکستان وارد جنگ شوند و به اسلامآباد در سرکوب تیتیپی دست یاری دهند، اما طالبان به جای آن طرح مذاکره و آتشبس بین دو طرف را پیش کشیدند که یک تلاش مذبوحانه بود. بنابراین، سیاستمداران پاکستان در کنار آنکه دوپهلو بازی میکنند، در وضعیت کنونی سردرگم هم هستند. آنها نمیدانند که با دستپروردهگانشان چه معاملهای کنند که وضعیت از امروز بدتر و مناطق قبایلی از حالا تروریستیتر نشود.
پاکستان و طالبان؛
سردرگمی و سیاست دوپهلو
تشدید حملات تروریستی در پاکستان، پس از آنکه طالبان در افغانستان به قدرت برگشتانده شدند، مقامها در اسلامآباد را نگران کرده است. این نگرانی از آنجا جدی است که این کشور پر است از گروههای بنیادگرای مسلح که برخی رسما عنوان «تروریستی» را با خود دارند و تعدادی هنوز به این مرحله نرسیدهاند. از جانبی، کوچهها و قریههای سراسر این کشور پر از مدارس دینی است که دولت هیچگونه کنترلی بر آنها ندارد. آن مدارس، در غیبت کنترل دولت، نیروهای جنگی گروههای بنیادگرا را تربیه میکنند و در اختیار تروریسم قرار میدهند؛ به عبارتی، بخشی از مدارس دینی پاکستان کارخانههای تولید جنگجوی آماده مرگ برای گروههای بنیادگرایند. این حجم از نیروهای آماده جنگ در داخل پاکستان، بر نگرانی اسلامآباد افزوده و الیت پاکستان را تا حدی سراسیمه کرده است. به همین دلیل، اخیرا ارتش پاکستان حملاتی را در نقاط مختلف این کشور علیه تروریستان راهاندازی میکند که یک نمونه آن دیروز در خیبرپختونخوا اتفاق افتاد؛ حملهای که در آن شش سرباز و چهار جنگجو کشته شدند.
لینک کوتاه : https://afghanistan-iim.com/?p=9833
- نویسنده : فهیم ستوده
- ارسال توسط : afghanistan
- 153 بازدید
- بدون دیدگاه