• امروز : جمعه, ۱۴ ثور , ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 3 May - 2024
2

همه چیز بوی تندروی و جهالت می‌دهد

  • کد خبر : 10547
  • 01 قوس 1402 - 10:09
همه چیز بوی تندروی و جهالت می‌دهد

به‌تازه‌گی آکادمی علوم طالبان با برگزاری سمیناری زیر نام «اجرای حدود شرعی و نقش آن در تامین امنیت»، بر ادامه اجرای حد و قصاص در افغانستان تاکید کرده است. این نهاد همچنان از رژیم طالبان خواسته که با «باغیان» براساس شریعت اسلام برخورد کند. آکادمی علوم طالبان به وزارت‌های معارف و تحصیلات عالی این گروه […]

به‌تازه‌گی آکادمی علوم طالبان با برگزاری سمیناری زیر نام «اجرای حدود شرعی و نقش آن در تامین امنیت»، بر ادامه اجرای حد و قصاص در افغانستان تاکید کرده است. این نهاد همچنان از رژیم طالبان خواسته که با «باغیان» براساس شریعت اسلام برخورد کند. آکادمی علوم طالبان به وزارت‌های معارف و تحصیلات عالی این گروه پیشنهاد داده تا برای آشنایی با حدود شرعی و قصاص، مبحثی را در نصاب درسی بگنجانند. این پیشنهادها پیش از آن که از سوی آکادمی علوم طالبان ارایه شود، در افغانستان زیر سلطه این گروه در جریان بیش از دو سال گذشته عملی شده است. به دلیل اجرای شدید سیاست ترس از سوی طالبان است که آنچه را «امنیت» می‌خوانند برقرار شده و این گروه همچنان بر مردم حاکم است. اگر سیاست ترس و ترور به این پیمانه اجرا نمی‌شد، طالبان نمی‌توانستند بر اوضاع مسلط شوند. رمز بقای این گروه در ادامه و چه بسا تشدید سیاست سرکوب و اعمال وحشیانه قواعد و اصول بدوی و قرون وسطایی است که هیچ جایی در مدنیت امروزی ندارد و انسان‌های متمدن قرن‌هاست از آن‌ها عبور کرده‌اند.
بدبختی مردم افغانستان این است که سرنوشت‌شان را کسانی تعیین می‌کنند که نه بویی از مدنیت امروزی می‌برند و نه هم اراده‌ای برای تغییر تفکر عقب‌مانده و ارتجاعی‌شان دارند. اصلاً طالبان آمده‌اند تا ما را «اصلاح» کنند نه این که درک کرده باشند نخستین کسانی که پیش و بیش از دیگران باید اصلاح شوند، خود آنان هستند. توهم دانایی بدترین بیماری‌ای است که طالبان و دیگر هم‌فکران‌شان به‌شدت به آن مبتلا هستند و هیچ امیدی وجود ندارد که روزی این بیماری در وجود تندروان اسلامی نابود شود. تنها در صورتی می‌توان به از میان رفتن کامل این بیماری امیدوار بود که تفکر دینی مولد و شیوع‌دهنده این بیماری از میان برود که ممکن به نظر نمی‌آید. در کشوری مثل افغانستان – در یک چشم‌انداز واقع‌بینانه نه ایده‌آل – تنها می‌توان این تفکر را مهار کرد و جلو گسترش و شیوع هرچه بیش‌تر آن را در جامعه گرفت، که این کار نیز در موجودیت رژیم طالبان ناممکن است.
طالبان به‌عنوان مجریان ایدئولوژی جهل هرچه در توان دارند، از ترویج کوردلی و نادانی که به‌زعم خودشان نهایت روشن‌ضمیری و فهم بلند علمی است، حمایت می‌کنند. این حمایت در قالب هجوم تمام‌عیار بر همه عرصه‌های زنده‌گی انجام می‌گیرد؛ به‌گونه‌ای که هیچ چیزی از تهاجم وحشیانه طالبان در امان نیست. همه چیز و همه جا بوی تندروی و جهالت می‌دهد. افغانستان زیر سلطه طالبان به سرزمینی می‌ماند که در آن از همه چیز ماهیت‌زدایی شده است: جهالت دانش نام گرفته، فساد و خیانت صداقت و ایمان‌داری جا زده شده، دروغ و ریا بر راستی و درستی چیره شده و مزدوری و وابسته‌گی آزاده‌گی و رهایی از چنگ «اشغال‌گران» معنا می‌شود.
نهادی که باید دانش و آگاهی تولید کند، بیش از هر نهاد دیگر مردم را به پذیرش جهالت و تفکر بدوی وادار می‌کند. مکتب و دانشگاه دیگر مکان‌هایی نیستند که از آن‌ها توقعات کلان کمک به بیداری و توسعه را داشته باشید. این نهادها به تدریج به هم‌دست کارگزاران پروژه وحشت و جهل قلب ماهیت می‌دهند و بنابراین، فرق چندانی میان آن‌ها و مدارس دینی وجود نخواهد داشت. نهادینه‌سازی جهل و وحشت تنها چیزی است که از آکادمی علوم طالبان و دیگر نهادهای ترویج‌دهنده تندروی اسلامی و حامی سیاست ترس و ترور می‌توان انتظار داشت.
در افغانستان زیر سلطه طالبان دیگر هیچ چیزی شگفت‌آور نیست؛ اگر تعجب‌برانگیز باشد باید تعجب کنید. در افغانستان زیر اسارت طالبان، ترس بر همه چیز غلبه کرده است؛ به نحوی که مردم افسرده، رنجور و درمانده شده‌اند، اما طالبان و هواداران‌شان به مصونیت و آرامش دست یافته‌اند. طالبانِ آکادمی علوم پی برده‌اند که تداوم سیاست ترس و ترور چه‌قدر توانسته است آرامش خاطر آنان را فراهم کند. پس چه بهتر که این سیاست با شدت بیش‌تر از پیش ادامه یابد تا کسی را جرئت و یارای «بغاوت» در برابر رژیم ترسِ طالبانی نباشد.
مردمی که به این رژیم ترس ایمان آورده و یا مغلوب آن شوند، دیگر وجود نخواهند داشت و صرفاً کاریکاتوری از آنان باقی می‌ماند که بودن و نبودنش فرق چندانی از هم ندارد. این رعیت تمام‌عیار که سرکوب طالبانی آن را تولید می‌کند، فقط نظاره‌گر است و نه تنها کاری به کار طالبان ندارد بلکه با نظاره‌گری محض به این گروه کمک می‌کند تا با جسارت و شجاعت بیش‌تری مردم را تحقیر کرده و به بند بکشد. مردم درمانده و تحقیرشده تنها از استعداد و ظرفیت برده‌گی برخوردارند و بنابراین توقع چندانی از آنان نمی‌توان داشت. مردم تنها در صورتی می‌توانند به معنای واقعی کلمه بر نقش کاریکاتوری خود نقطه پایان گذاشته و اعلام حضور کنند که امید را به خودشان برگردانند و به این ترتیب، میدان سیاسی را از دشمنان‌شان پس بگیرند.
مردم باید امنیت طالبانی را که تنها این گروه و هوادارانش از آن لذت می‌برند، مختل کنند. باید خیال و خاطر طالبان را خراب کنیم و آرامش روانی آنان را به هم بزنیم. نگذاریم تا طالبان و هواداران‌شان احساس مصونیت و آرامش کنند. اگر آنان به این احساس دست یافتند، مردم روی آرامش را نخواهند دید. اگر امروز شهروندان افغانستان زجر می‌کشند و مصونیت ندارند، تنها به این دلیل است که خسته شده‌اند. خسته‌گی همان چیزی است که طالبان و هم‌فکران‌شان می‌خواهند. مردم خسته هر تحقیر و تنبیهی را می‌پذیرند و حاضرند از هر گونه بلندپروازی‌ای دست بردارند. مردم خسته و درمانده تنها می‌توانند شاهد مرگ تدریجی خود و چیره‌گی دشمنان‌شان بر همه عرصه‌های زنده‌گی باشند. زنده‌گی بدون مبارزه کسل‌کننده و خسته‌گی‌آور است؛ وضعیتی که تنها درمانده‌گان و شکست‌خورده‌گان از آن راضی‌اند و دوست دارند به پای آن پیر شوند.

لینک کوتاه : https://afghanistan-iim.com/?p=10547

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.