آب یکی از منابع طبیعی است که تداوم حیات موجودات زنده به آن بستهگی دارد. این ماده حیاتبخش قسمت عظیمی از سیاره زمین را به خود اختصاص داده و نزدیک به ۷۱ درصد از کل کره زمین را احتوا میکند، ولی آنچه زندهگی بخش عظیمی از موجودات زمین به ویژه ما انسانها را تضمین میکند، حدود ۳% مجموع آب زمین است که برای حیات بشر قابل استفاده بوده و زیر عنوان آب شیرین توصیف میشود. آب شیرین به اشکال مختلف چون دریاها، چشمهها، یخچالها، تالابها، جریانهای موقتی سطحی و ذخایر زیرزمینی آب قرار دارد که با توجه به افزایش روزافزون جمعیت جهان و انکشاف صنایع سبک و سنگین که نیازمند استفاده بیشتر آب در چرخه تولید است، در اقصا نقاط جهان دسترسی جوامع انسانی به این منابع آب با مشکل مواجه شده است. براساس گزارش سازمان ملل ۱٫۲ میلیارد انسان (۱۸ درصد جمعیت جهان) از کمبود یا عدم دسترسی به آب آشامیدنی رنج میبرند.
افغانستان با داشتن میانگین بارندهگی ۲۵۰ ملیمتر در سال، ظرفیت تولید سالانه ۷۵ میلیارد متر مکعب آب شیرین را داشته که صرف از ۲۰ درصد آن استفاده میشود که در حدود ۲۵ میلیارد مترمکعب میگردد. قسمت عظیم آن را به دلایلی گوناگون از دست میدهد. براساس گزارش سازمان ملل و دانشگاه کابل، سرانه آب در افغانستان به ۲۷۷۵ متر مکعب به ازای هر نفر بوده که قسمت عظیم آن ضایع شده و یا استفاده مطلوبی از آن صورت نمیگیرد. در صورت مدیریت سالم، میتوان آن را در چرخه تولید قرار داده و به کالای صادراتی چون انرژی برقی و آب تبدیل کرد.
در درازنای تاریخ از میان آنچه که برای افغانستان مایه فرصتهای انکشاف مدنی و اقتصادی و یا هم مشکلات سیاسی شده، میتوان به دو مورد مهم اشاره کرد که عبارت از موقعیت منحصر به فرد ژیوپولیتیک و منابع سرشار معدنی از آن جمله آب است. نقش این دو عوامل با توازن سیاسی قدرت در جهان به همراه بوده است. هرگاه دولت افغانستان نقش موثری در جوامع بینالمللی داشته، کنترل منابع طبیعی این کشور در محراق توجه عوامل خارجی بوده که یا سرمایهگذاری قانونمند صورت گرفته و یا مداخلات مخرب در صدد ضایعساختن فرصتهای به وجود آمده مدیریتی بوده است.
تغییرات اقلیمی؛ فرصتی برای مدیریت منابع آبی افغانستان
زنگ خطری که اینک جهان را متوجه خود ساخته، بحران گرمای زمین و تغییرات اقلیمی است که هم برای افغانستان و هم برای عوامل ذینفع حقوقی و غیرحقوقی منابع آب افغانستان به صدا درآمده است. این امر، مستلزم نگرش عمیق و همهجانبه روی مدیریت و مهار آب است. از آنجایی که یگانه منبع تغذیه دریاهای افغانستان یخچالهای اندک دایمی و انواع مختلف بارندهگیها است، با توجه به موقعیت جغرافیای اقلیمی افغانستان منابع آبی این کشور از تغییرات اقلیمی و گرمای زمین آسیبپذیر بوده و مدیریت هوشمندانه منابع آبی را ایجاب میکند. مدیریت هوشمندانه نیازمند ثبات سیاسی داخلی حکومتداری قوی و برنامه ملی و پالیسیهای مدون و واضح است. مساله تغییر اقلیم آنگونه که در این دو دهه دیده میشود، شکل یک معضل جهانی را به خود گرفته است. از برنامههای مدیریت سالم منابع آبی در ممالک مختلف، فیصله کنوانسیونهای جهانی دستگاههای بینالمللی نظارتکننده است. این فرصت نهایت موثر و مناسب برای کشورهایی چون افغانستان است که با اغتنام از آن به مشکلات حقوقی منابع آبیاش با کشورهای همسایه از مراجع بینالمللی استفاده کرده و از آن در همگرایی منافع اقتصادی عوامل ذینفع استفاده به عمل آورد. در چنین شرایط اقتصادی که تطبیق پروژههای مدیریت منابع آبی بر شانههای دولت سنگینی میکند، فرصت خوبی را برای مدیریت منابع آبی کشور فراهم میسازد.
هماهنگیهای مدیریتی و تغییر الگوهای بهرهوری
مولفه دیگری که نمیتوان از اهمیت آن در مدیریت منابع آبی کشور چشمپوشی کرد، هماهنگی بین سکتورهای دولتی است. این مولفه با توجه به تغییرات اقلیمی و قلت منابع آبی ناشی از آن که منتج به تغییر نورم و استندردهای کاربردی آب نیز شده، بااهمیتتر شده است. از آنجایی که ۸۰% منابع آبی افغانستان صرف فعالیتهای زراعتی میشود، نقش سکتور زراعت در این امر فراتر از یک فکتور بالقوه دانسته شده و لازم است که این سکتور با مراجعه به تجارب کشورهای مختلف روی الگوهای بهرهوری از منابع آبی تغییرات لازم را به میان بیاورد. روی هم رفته سکتورهای صنعت، معادن، صحت، محیط زیست، معارف، تحصیلات عالی و شهرداریها از جمله دستگاههایی است که فعالیتهای هماهنگ آنها در مدیریت منابع آبی نقش مهمی ایفا میکند.
ملیسازی برنامههای مدیریت آب و آگاهیدهی عامه برای فرهنگسازی
در مدیریت منابع آبی کشور ضمن ایجاب هماهنگی بین سکتورهای دولتی، تغییر الگوی بهرهوری جامعه و همسوسازی تودههای اجتماعی در راستای فعالیتهای عامه در قبال استفاده از منابع آبی با سیاست صرفهجویی و تغییرات رفتاری ضمن بهینهسازی موثریت مصرف سرانه آب حتمی دانسته میشود؛ زیرا رفتارهای اجتماعی انسانها بالای موثریت استفاده از منابع طبیعی به شدت موثر بوده و مدخل بحث مدیریت منابع آب است. در هموارسازی بستر فرهنگی و ایجاد وحدت نظر در برنامههای مدیریت منابع آبی، دولت باید از نهادهای تعلیمی، تحصیلی، منابر و مساجد استفاده کند تا یک ذهنیت حقوقی را به مفکوره پویای آکادمیک و تحقیق ملی تبدیل کند. این کار را با روی دست گرفتن گفتمانهای علمی تحقیقی، کنفرانسهای علمی، مساعد ساختن زمینههای تحقیقات آبمحور و روشهای بهینه مدیریتی آن میتوان خلاصه کرد.
بالا بردن ظرفیتهای فنی و مسلکی
چهار دهه جنگ در کشور که هنوز هم سایه شوم آن تمامی ساختارهای جامعه و نهادهای دولتی را متاثر ساخته، فرصت ارتقای ظرفیتهای علمی و مسلکی را برای مدت مدیدی از افغانستان ربود و در دستگاه دولت افغانستان نقطه ضعف را در قسمت زیرساختهای تمامی بخشها به خصوص مدیریت آب به وجود آورد. حتا به اهرم فشاری نیز تبدیل شد. تحقیق، تطبیق، مدیریت، نظارت و تمامی فعالیتهایی که برای مدیریت منابع آبی کشور روی دست گرفته میشود، نیازمند ارتقای ظرفیتهای علمی و مسلکی و به مفهوم واقعی کلمه زیرساختهای معنوی این عرصه بوده تا گامبهگام با پیشرفتهای علمی جهانی در زمینه مدیریت آب پیشرفت صورت گیرد و از قافله دانش عقب نماند. افغانستان در شرایط حاضر برای نیل به رویای دیرینه مدیریت منابع آبی و کنترل آبهای مهار نشده خود باید در استراتژی مدیریت منابع آبی، روی تامین امنیت، ثبات سیاسی داخلی و روابط تعریف شده با کشورهای همسایه ذینفع منابع آبی توجه داشته و ضمن جلب توجه مجامع و منابع بینالمللی به همکاریهای مادی و معنوی آنها، وحدت نظر و هماهنگی بین سکتورهای ذیربط را ایجاد کند و مدیرت آب را به گفتمان علمی مبدل سازد. همچنان بر انکشاف و ارتقای ظرفیت معنوی که همانا بلند بردن ظرفیتهای کدری و مسلکی است، تمرکز کند.
آب و چالشهای مدیریت آن در افغانستان
آب یکی از منابع طبیعی است که تداوم حیات موجودات زنده به آن بستهگی دارد. این ماده حیاتبخش قسمت عظیمی از سیاره زمین را به خود اختصاص داده و نزدیک به ۷۱ درصد از کل کره زمین را احتوا میکند، ولی آنچه زندهگی بخش عظیمی از موجودات زمین به ویژه ما انسانها را تضمین میکند، […]
- نویسنده : خیرالدین راسخ، استاد دانشگاه ننگرهار
- ارسال توسط : afghanistan
- 586 بازدید
- بدون دیدگاه