طالبان همچنان با بحرانهای بشردوستانه و مالی بیسابقه، محکومیت بینالمللی و واکنشهای مردمی دست و پنجه نرم خواهد کرد. سقوط کابل و بازگشت طالبان به قدرت، مسلماً تکاندهندهترین خبر منتشر شده از سال ۲۰۲۱ بود که با ظرافت تمام راهکار رسانهای را که مشخصه کارزار تشدید شده این گروه برای بیرون راندن نیروهای خارجی از افغانستان بود، بهطور وسیعی نشان میدهد.
تصاویر اعضای طالبان که بهصورت پیروزمندانه در پشت میز چوبی تزیین شده در کاخ ریاست جمهوری ظاهر شدند، روزی را که یک نیروی چریکی یک دولت منتخب تحت حمایت قویترین ارتش جهان را سرنگون کرد، برای همیشه به تصویر میکشد و در حافظه تاریخ سیاسی جهان، ماندگار خواهد ماند. این تصویر یک حرکت تبلیغاتی ماهرانه بود و برای ناظر چشم عقاب، نقاشی پشت میز، کمتر نمادین بود: این تصویر صحنهای از اواسط قرن هجدهم را به تصویر میکشد که در آن جمعیت زیادی به یک عارف صوفی نگاه میکنند که برای دریافت تاج زانو زده است. احمدشاه درانی، یکی از اعضای قبایل پشتون، قومی که دولت مدرن افغانستان را پایهگذاری کرد، در تصویر عقبی این میز قرار داشت.
از سوی دیگر، دلایل تسلط طالبان بر تمام افغانستان همچنان بهشدت مورد بحث است. چرا ارتش افغانستان پس از ۲۰ سال آموزش نظامی به حمایت جامعه جهانی، مجهز به سلاح و هواپیماهای مدرن، در کمتر از دو ماه سقوط کرد؟ چرا جامعه بینالملل صرفاً ایستاده و این تراژدی را شاهد است؟
سپس آخرین نطق توهینآمیز توسط جو بایدن، رییس جمهور ایالات متحده که در اظهارات بسیار تمسخرآمیز خود در اول سپتامبر سال گذشته، خود افغانها را به خاطر بدبختی ناشی از وخامت اوضاع در کشورشان سرزنش کرد و به سربازان کشته شده افغان توهین کرد و مدیریت خود را از هر گونه مسوولیتی در هرجومرج ناشی از تخلیه نابهسامان مبرا کرد، نشانههایی از این تحول تراژیک بود.
واقعیت تلخ جدید
با پایان سال و شروع سال جدید میلادی، واقعیت تلخ جدیدی در افغانستان نمایان میشود. گرسنهگی فراگیر، فروپاشی اقتصادی و اعدامهای فراقانونی به استقبال سال جدید میرود. افسانه یک طالبان مدرن و مترقی که توسط دستگاه رسانهای خود طالبان نمایش داده و توسط معتبرترین رسانههای جهان منتشر میشود، همچنان توسط گزارشهای گزارشگران اعزامی به افغانستان در مورد سیاستهای سرکوبگرانه نسبت به زنان، قتلهای تلافیجویانه و نقض فاحش حقوق بشر بیاعتبار میشود و مصداق این فروپاشی غمانگیز خواهد بود.
علیرغم تضمینهای مکرر سخنگویان مطرح طالبان مانند ذبیحالله مجاهد و سهیل شاهین که در دوحه مستقر است، در هفتههای پس از تسلط، دولت تازهتشکیل طالبان چیزی جز یک ساختار بنیادی گسترده و فراگیر است. جامعه بینالملل که هنوز از شوک صحنههای تخلیه نافرجام دستهجمعی بهشدت ضربه خورده و با هجوم پناهجویان دست و پنجه نرم میکند، بیوقفه از دور این تراژدی قرن را تماشا میکند و صرفاً «نگرانیها» ابراز میکند، «شرایط» اعلام میکند و اعلام میکند که «طالبان با اعمال سنجیده میشود، نه گفتار». این واقعاً مضحک است و عمق فاجعه را نشان میدهد؛ زیرا افغانها بین صخره و سختی گیر ماندهاند. کمکهای بینالمللی به کاهش بحران شدید انسانی کمک میکند، اما به حکومت طالبان نیز مشروعیت میبخشد. برخی از افغانها خواهان آزاد شدن این پولهای منجمد شده به دلایل بشردوستانه هستند، در حالی که برخی دیگر از این ترس دارند که طالبان از این پولها بهعنوان انگیزهای برای تقویت برخی از سیاستهای سرکوبگرانه خود استفاده کنند. در هر صورت، این وجوه مالی یا توسط دولت طالبان حذف میشود و نادیده گرفته میشود و یا اینکه سایر بودجههای دولتی را برای فعالیتهای مشکوک آزاد میکند. مطمیناً نگرانیهای ناشی از بحران بشری، در راس اولویتهای طالبان قرار ندارد.
گذشته از نگرانیهای جدی در مورد سیاستها و تواناییهای حکومتی طالبان، خطر قابل توجهی وجود دارد که افغانستان دوباره بهعنوان پناهگاه امن و محل مطمین تروریسم از سوی این گروه، مورد استفاده قرار گیرد. تصور عمومی این است که تعدادی از اعدامهای غیرقانونی بخشی از استراتژی مخفی ضد تروریسم طالبان علیه دولت اسلامی استان خراسان (ISKP) وابسته به دولت اسلامی است که بهشکل وسیعی همهروزه اتفاق میافتد.
یک معامله فاوستی
یکی از گزینهها، کمکهای جامعه بینالمللی به مبارزه با تروریسم است؛ اما راهکارها و تفکر طالبان با استراتژی جامعه جامعه جهانی نزدیکی و همخوانی ندارد. برای هر دو طرف، کمک به مبارزه علیه تروریسم یک معامله فاوستی خواهد بود. طالبان مجبور خواهند شد که بازگرداندن نیروهای خارجی به افغانستان را بپذیرند؛ گزینهای که برای کسانی که ۲۰ سال در صفوف طالبان جنگیدهاند، مایه تنفر و انزجار عمیق است. به همین ترتیب، جامعه بینالمللی از حمایت از یک سازمان تروریستی اعلام شده توسط سازمان ملل منع شده است و این پارادوکس غیر قابل حل است.
در حالی که ممکن است مبارزه با تهدید ISKP به نفع طالبان باشد، اما نمیتواند همکاری آشکار با جامعه بینالمللی داشته باشد؛ در حالی که این امر خطر ایجاد اهرم فشار به ISKP را در نفس خود دارد. همانطور که زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه سابق ایالات متحده در افغانستان در مصاحبه اخیر خود گفته بود، طالبان «بیم دارند که اگر این موضوع را بیان دارند که میخواهند با ایالات متحده همکاری کنند، با این استدلال که طالبان فروخته شدهاند، به داعش [دولت اسلامی] کمک خواهد کرد تا قدرت مانور بیشتری بیابد.»
با این حال، نادیده گرفتن این نیاز برای ایالات متحده خطری غیرقابل قبول است. در اواخر اکتوبر، کالین کال، معاون وزیر دفاع در امور سیاسی، به کمیته نیروهای مسلح سنا شهادت داد که ISKP میتواند ظرفیت برنامهریزی و اجرای عملیاتهای بینالمللی را در صورت عدم کنترل ظرف شش ماه ایجاد کند. هیچ دولت ایالات متحده نمیتواند در مورد چنین تهدیدی که بهوضوح بیان شده است، عمل نکند. با این حال بدون حمایت خارجی، ظرفیت طالبان برای ایستادن سر این تعهد برای مبارزه با ISKP، بیتاثیر خواهد بود. بدون رضایت طالبان یا درک عمیق از پیچیدهگیهای در حال تغییر در شرایط کنونی، ایالات متحده تا چه حد قادر به خنثا کردن حملات القاعده و ISKP خواهد بود؟ این احتمال وجود دارد که استراتژی ایالات متحده پس از سال ۲۰۲۱ «بر فراز افق» مانند قبل از ۲۰۰۱ بیاثر باشد.
برای طالبان، پاسخ سرراست است: ما برای اطمینان از عدم استفاده از خاک افغانستان علیه سایر کشورها به کمک هیچ طرفی نیاز نداریم. سهیل شاهین در دوحه گفته است که ما خود قادر به انجام این کار هستیم. با این حال، این سخنان برای امریکاییهایی که قتلهای غیرقانونی مظنونان را بهعنوان یک استراتژی عملی (یا قانونی) ضد تروریسم محکوم میکنند، آرامش چندانی ایجاد نمیکند. رویکرد شدید حملات شبانه توسط نیروهای ضربتی تحت حمایت سیا به امریکاییها و دولت اشرف غنی نتیجه معکوس داد و احتمالاً برای طالبان نیز چنین نتیجهای در پی خواهد داشت.
سال ۲۰۲۲ برای طالبان پرچالش است. دولت نوپای طالبان با بحرانهای بشردوستانه و مالی بیسابقه، محکومیت بینالمللی، برخی اقدامات و واکنشهای مردمی و تهدید تروریستی برای قدرت و کنترل خود دست و پنجه نرم میکند. سیاست خارجی طالبان نسبت به جامعه جهانی گستاخانه و مملو از بیتفاوتیها است. وضعیت اقتصادی کشور بهکلی خراب است و کمکهای بینالمللی منحیث ممد حل این چالشها عرضه نمیشود. چنین چالشهایی باعث تضعیف رژیم طالبان و به رسمیت شناخته نشدن این گروه از طرف جامعه بینالمللی میشود؛ اما به دست گرفتن قدرت به واسطه زور توسط طالبان، این مشکلات را بسیار غیرقابل حل کرده است. طالبان نه منابع و نه تمایلی برای رسیدهگی مستقیم به این مسایل دارند و بیتفاوتی جامعه بینالمللی پس از خروج ممکن است رنج مردم افغانستان را برای دهههای آینده تشدید کند.
مترجم: عبدالناصر نورزاد
آیا طالبان میتوانند در سال پیشرو بقا داشته باشند؟
طالبان همچنان با بحرانهای بشردوستانه و مالی بیسابقه، محکومیت بینالمللی و واکنشهای مردمی دست و پنجه نرم خواهد کرد. سقوط کابل و بازگشت طالبان به قدرت، مسلماً تکاندهندهترین خبر منتشر شده از سال ۲۰۲۱ بود که با ظرافت تمام راهکار رسانهای را که مشخصه کارزار تشدید شده این گروه برای بیرون راندن نیروهای خارجی از […]
- نویسنده : تانیا گودسوزیان
- ارسال توسط : afghanistan
- منبع : میدلایست آی
- 241 بازدید
- بدون دیدگاه