با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، زنان پس از دو دهه حضور در جامعه، یک بار دیگر محکوم به خانهنشینی شدند. دروازههای آموزشگاهها، دانشگاهها و ادارات دولتی به روی آنان بسته شد و از سفر کردن و بیرون شدن بدون محرم، نیز محروم شدند. این محرومیت سبب شد تا زنان دست به اعتراضات گسترده بزنند و نسبت به وضع محدودیتها از سوی طالبان، واکنش نشان بدهند. آنان در پنج ماه گذشته، با شجاعت، فداکاری و آزاداندیشی، در خیابان و رسانه حضور یافتند، واقعیت جامعه امروزی افغانستان را به تصویر کشیدند و نشان دادند که زنان در کشور ممکن است با جبر خانهنشین شوند، اما هرگز خانهنشینی را حق و مکلفیت خود نمیدانند. در این مدت، نقدها و کجرویهای زیاد علیه زنان معترض صورت گرفت. شماری، اعتراضات آنان را پروژهای عنوان کردند و هرچه نفرت نسبت به زن داشتند را بر سر زنان معترض ریختند. از همین رو، زنان معترض باید با عملکرد خود، نشان دهند که آنان برای تحقق مطالبات زنان به خیابان آمدهاند.
«نان، کار، آزادی»، شعار همه طبقات فرودست جوامع انسانی بوده است که حاکمان، آنان را از داشتن چنین حق، محروم کردهاند. در برهههای مختلف تاریخ، این صدا، از درون روایتها و جریانهای متعدد، بلند شده است. اما این صدا، امروز صدا و مطالبه زنانی است که از رنج و ستم طالبان به ستوه آمده و قشر مطرود جامعه شدهاند. این صدا از ضمیر و وجدان آگاه زنان سر برون آورده و به عنوان خواست همهگانی به رسمیت شناخته شده است. امروز همه کسانی که زیر سیطره حاکمیت طالبان زندهگی میکنند، از این صدا حمایت میکنند و آن را فریادِ در گلو خفته خودشان میپندارند و انتظار میرود که این صدا، به پای مطالبات ناچیز سر به خاموشی نگذارد.
روایت طالبان از زنان، روایت منحصر به خود این گروه است. از نظر طالبان، زن خوب، زنی است که در خانه بماند، در قیدوبند سنت و رسمهای قبیلهای زندهگی کند، هرگاه به بد داده شود، صدایش را نکشد و وقتی هم مورد شکنجه قرار گرفت، سکوت کند. تفکر طالب از آبشخوری تراوش یافته که در آن به مرد حق داده است که زن را به عنوان متاع در نظر داشته باشد. از سوی دیگر، طالبان در گفتوگوهای صلح نیز به رغم فشارهایی که بر آنان وارد بود، تن به پذیرش واقعیتهای عصر کنونی ندادند. طالبان پیوسته تأکید ورزیدند که زنان را مطابق شریعت حق خواهند داد که برداشتشان از شریعت نیز سختگیرانه است و به هیچ عنوان نمیتواند، مطالبات و خواستهای امروزی زنان افغانستان را بازتاب دهد. طالبان زمانی که در قدرت نبودند و میدان مانور سیاسی برایشان کمتر مهیا بود، حاضر به گفتوگوی جدی با زنان نشدند. بنابراین، امروز که آنان در احساس پیروزی غرقاند، تن به پذیرش مطالبات زنان نخواهند داد. حق زن تنها باز بودن دروازه مکتبهای دخترانه و آن هم با روایت طالبانی نیست که زنان بروند طوطیوار چیزهایی را که سنخیتی با دنیای نوین و دانش امروزی نداشته باشد، بیاموزند.
گفتوگوها در هر مرحله راه حل اساسی و کلیدی بنبستها است؛ اما این زمانی میسر است که طرفین به خواستها و مطالبات همدیگر تمکین کنند و اساسات گفتوگو را به رسمیت بشناسند. طالبان با روایت منحصربهفردشان از زن و قرائتی که از دین دارند، تحت هیچ شرایط حاضر به پذیرش واقعیت امروزی زنان نخواهند شد. ممکن دروازههای مکتبها و دانشگاهها را به روی زنان بگشایند و نصاب تعلیمی را مطابق قرائت و برداشت خود از دین جایگزین نصاب کنونی کنند؛ اما تفکر آنان با برابری جنسیتی و حقوق و جایگاه اجتماعی زن، آشتیناپذیر است. اجرای حکم سنگسار و شلاق زدن بدون هیچ خوشبینی، برای طالبان، خط سرخ خواهد بود. همین دو روز قبل، آنان، زن و مردی را در صحن دادگاه بدخشان شلاق زدند. هرگاه طالبان به مطالباتی که امروز صدای اعتراض زنان را برانگیخته است، تن دهند، دیگر «طالب» نخواهند بود. از سوی دیگر، در نشست اسلو نیز بیشتر زنانی شرکت کرده که در طول دو دهه گذشته، پیوند جدی با رنج زن افغانستان نداشتهاند. بیشتر آنان با امکانات خوب زندهگی کردند و با برداشتهای غیرواقعبینانه، مطالبات زنان را زیر سایه قرار دادند.
مرضیه احمدی
طالبان از موضعشان در قبال زنان کوتاه خواهند آمد؟
با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، زنان پس از دو دهه حضور در جامعه، یک بار دیگر محکوم به خانهنشینی شدند. دروازههای آموزشگاهها، دانشگاهها و ادارات دولتی به روی آنان بسته شد و از سفر کردن و بیرون شدن بدون محرم، نیز محروم شدند. این محرومیت سبب شد تا زنان دست به اعتراضات گسترده […]
- نویسنده : ویکتور جی. بلو
- ارسال توسط : afghanistan
- منبع : نیویورک تایمز
- 295 بازدید
- بدون دیدگاه