مجموعههای امنیتی به مناطقی در مناسبات روابط بینالملل اطلاق میگردد که نقاط همگرایی آن چشمگیرتر نسبت به نقاط واگرایی آن است. یافتن جایگاه برای یک جغرافیا و تعریف در یکی از مجموعههای امنیتی نیاز به ویژهگیهای خاص همان منطقه دارد. چنانچه باری بوزان معتقد است که «از نظر امنیتی منطقه به معنای شبه سیستم مشخص و مشهوری از روابط امنیتی بین مجموعهای از دولتها است که از نظر جغرافیایی نزدیک یکدیگر باشند». در حقیقت اولین عامل ایجاد منطقه امنیتی، نزدیکی جغرافیا است و بیشتر ناامنیها با مجاورت گره خورده است». بوزان مجموعه امنیتی منطقهای را چنین تعریف نموده است: «مجموعهای از دولتها که برداشتها و نگرانیهای امنیتی اصلیشان چنان به هم گره خورده است که نمیتوان مشکلات امنیت ملی آنها را به شکل معقول جدا از هم تحلیل یا برطرف کرد».
ویژهگیهای مجموعههای امنیتی منطقهای را میتوان چنین نام برد:
نزدیکی جغرافیا؛
وابستهگی متقابل امنیتی؛
الگوهای دوستی و دشمنی؛
حضور حداقل دو قدرت منطقهای موثر؛
استقلال نسبی همان منطقه؛
وجود روابط فرهنگی، قومی و نژادی؛
داشتن مناسبات اقتصادی فعال.
افغانستان از جمله مناطق بسیار مهم و استراتژیک است که همیشه در آیینه سیاست خارجی قدرتهای بزرگ جایگاه خیرهکننده داشته و همیشه در محراق توجه آنان بوده است. این موقعیت استراتژیک و حساس منجر به دخالت قدرتهای بزرگ جهانی در طول تاریخ شده است. این امر باعث شده است که دولتهای خارجی دستپروردههای خود را در این سرزمین پرورش دهند، تا از منافع و سیاستهای دولت پرورش دهنده دفاع کنند. پیامد این نوع نگاه، همانا تشدید دشمنیها و کاهش فضای همکاری است. از جانب دیگر، تمامی کشورهای مداخلهگر جزو حوزههای امنیتی مختلفیاند که براساس همان دیدگاههای ژئوپلیتیکی خود به ما مینگرند. تحلیلگران مسایل افغانستان، این جغرافیا را در مجموعههای امنیتی گوناگون قرار میدهند و اتفاق نظر در این مورد وجود ندارد که این جغرافیا در کدام مجموعه امنیتی (آسیای مرکزی، جنوب آسیا، شرق آسیا، خاورمیانه و جنوب شرق آسیا) قابل تعریف است؟ افغانستان به لحاظ موقعیت جغرافیایی محل اتصال سه منطقه مهم، خاورمیانه، آسیای مرکزی و جنوب آسیا است و این اتصال باعث کلیگویی تحلیلگران در مورد تعریف جایگاه امنیتی افغانستان شده است.
افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی
روسها از گذشتههای دور به لحاظ ژئوپلیتیکی افغانستان را بخشی از آسیای میانه محسوب میکردند و همیشه نگران این منطقه بودند. این تشویش و نگرانی تا حدی بود که چندین بار مداخله نظامی را نیز به همراه داشت. امروزه هم روسها این نوع نگاه را فراموش نکردهاند و از همین دریچه به وقایع جاری در افغانستان مینگرند. افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی به دلیل وجود جغرافیا و تاریخ طولانی مشترک با یکدیگر شباهت و نزدیکی زیادی دارند. ما با یک تعداد از کشورهای آسیای مرکزی تاریخ، فرهنگ، زبان، مذهب و تبار مشترک داریم و این نقاط درخور توجه برای همگرایی منطقهای است. از جانب دیگر، هرچند افغانستان برای دوره کوتاه به لحاظ ایدیولوژیک در این حوزه جغرافیایی تعریف میشد، اما به دلیل تفاوتهای اجتماعی، اعتقادی و نوع نگرش دیگر قدرتها، این تعریف عمر چندان نکرد و سریع فروریخت. اما آنچه در این اواخر ما به آن شهره شدهایم؛ طالبان، بنیادگرایی و مواد مخدر است. این موارد نه تنها اینکه ما را به طرف همگرایی سوق نمیدهند، بلکه منحیث یک تهدید بالقوه و بالفعل برای کشورهای منطقه معرفی میکنند. این موارد دالی بر واگرایی ما با این منطقه است.
افغانستان و مجموعه امنیتی جنوب آسیا
منطقه جنوب آسیا شامل هفت کشور هند، پاکستان، نپال، سریلانکا، بوتان، مالدیف و بنگلادش است و با حضور افغانستان در این مجموعه امنیتی منطقهای، این منطقه از وسعتی در حدود ۱/۵ میلیون کیلومتر مربع برخوردار میشود و جمعیتی در حدود ۴/۱ میلیارد نفر را در خود جای میدهد. افغانستان و این مجموعه امنیتی، به خصوص با هند و پاکستان تاریخ، فرهنگ، اعتقادات و اهداف اقتصادی مشترک دارد. اما آنچه در این مجموعه امنیتی بین هند و پاکستان میگذرد، تضاد از نوع آنتاگونیستی بر سر مسأله کشمیر است و این تضاد خواسته یا ناخواسته باعث میشود که ما در این مجموعه امنیتی خوب تعریف نشویم. به دلیل اینکه نزدیکی با هر یکی از این قدرتها، تهدید علیه دیگری است. از جانب دیگر، اختلافات مرزی افغانستان و پاکستان، یکی از عوامل بالفعل و سد ورود ما به این مجموعه امنیتی است.
بررسی الگوهای روابط میان کشورهای دخیل در قضایای افغانستان و کشورهای واقع در این منطقه اهمیت بسیار دارد. فهم این روابط نه تنها به درک درست از ساختار امنیتی افغانستان میانجامد، بلکه میتواند به فهم ما در درک رفتار سیاست خارجی کشورهای منطقه و فرامنطقه کمک کند.
در تحلیل جایگاه افغانستان با تمام مجموعههای امنیتی منطقهای، نقاط قوت و نقاط ضعف جدی وجود دارد. افغانستان با در نظرداشت حساسیت جغرافیایی خود باید با تمام این مناطق از دیپلماسی فعال بهره بگیرد و بالای نقاط مشترک سرمایهگذاری کند، تا بتواند همگام با کشورهای منطقه قدم بردارد. از جانب دیگر، نقاط ضعفی که موجب واگرایی میشود، باید با فهم دیپلماتیک از میان برداشته شود، تا اینکه زمینه برای همگرایی هموارتر شود. زیرا در شرایط فعلی این کشور بیش از آنکه عامل وحدت این مناطق باشد، عامل جدایی آنها از هم است. طالبانیسم و بنیادگرایی، قاچاق مواد مخدر و مشکلات مرزی تهدیدات اساسی است که مناطق همجوار افغانستان با آن مواجهاند و موانع اساسی در شکلگیری همکاریهای منطقهای خواهد بود. پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، افغانستان علیرغم اتصالات فراملی به اندازه کافی قدرتمند و مهم نیست که بتواند مجموعههای امنیتی منطقه اطراف خود را متحد و قناعت آنها را فراهم کند. در چنین شرایطی، مناسبتر این خواهد که افغانستان بالای خود منحیث یک کشور «حایل» سرمایهگذاری کند؛ چون کشورهای حایل همواره نامزدهای مناسبی است برای تحول سیاست خارجی مجموعههای امنیتی و یا کشورهای منطقه. اتصال و همگرایی با مناطق مختلف امکان تحول سیاست خارجی را در دولتهای همجوار پدید آورده میتواند و این امر در صورت تحقق خواهد یافت که برخی موازنهها را جداً در نظر بگیریم. بنابراین، جذب دولت حایل به یک مجموعه امنیتی همجوار محتمل است.
جایگاه افغانستان در مجموعههای امنیتی منطقهای
مجموعههای امنیتی به مناطقی در مناسبات روابط بینالملل اطلاق میگردد که نقاط همگرایی آن چشمگیرتر نسبت به نقاط واگرایی آن است. یافتن جایگاه برای یک جغرافیا و تعریف در یکی از مجموعههای امنیتی نیاز به ویژهگیهای خاص همان منطقه دارد. چنانچه باری بوزان معتقد است که «از نظر امنیتی منطقه به معنای شبه سیستم مشخص […]
- نویسنده : بصیر عادل
- ارسال توسط : afghanistan
- 523 بازدید
- بدون دیدگاه