نگرانیهایی وجود دارد که بخش زیاد ساختوسازهای تعمیراتی در سه دهه اخیر در افغانستان، به خصوص در شهر کابل بدون طی مراحل ارزیابیهای انجنیری اعمار شده است و بیم آن میرود که در جریان یک زلزله نسبتاً شدید، خسارات فاجعهبار انسانی و مالی به وجود آید. متخصصان ساختمانی در داخل و خارج کشور به این باور اند که اکثر این ساختمانها به صورت غیرمعیاری و فاقد کیفیت قابل قبول، اعمار شده است.
اساساً این نگرانیها ناشی از نبود یک کد متحد تعمیراتی و ضوابط پذیرفته شده ساختمانی است که متأسفانه با وجودی که در بیست سال گذشته به کمک کشورهای حمایت کننده کارهایی در عرصههای دیگر انجام شده؛ اما به دلیل بحرانهای سیاسی در این زمینه کوتاهی صورت گرفته است.
دلیل بیشتر نگرانیهای مهندسان و انجنیران آن است که در شرایط مارکیت آزاد و در گیرودار کشمکشهای سیاسی و یا تغییر یا تفویض صلاحیتها از یک ارگان به ارگان دیگر، فرصتهای خاصی برای سهولتهای مجوز شرکتهای تعمیراتی همسایهگان افغانستان و کشورهای عربی ایجاد شده است تا دیزاینها و ساختوسازهای پروژهها را دور از کنترل کارشناسان مرجع مسوول عامه انجام دهند و شروط مطابقت آنها به کدها مخدوش باشد و در نتیجه خارج از کنترل کیفیت کار ساختمان صورت گرفته باشد؛ اما زمانی که سوال غیرمعیاری مطرح میشود، باید پرسید به کدام معیار؟
از گذشتههای دور برای ایجاد یک کد واحد ساختمانی برای جغرافیای افغانستان تلاشهای موثر صورت نگرفته و اگر هم صورت گرفته، پیگیرانه نبوده و از مسیر تخصصی با صلاحیت عبور نکرده است. منطقی که ما را به ضرورت حتمی چنین کد و ایجاد ضوابط معیارهای ساختمانی وادار میسازد، تصور یک حادثه فاجعهبار به مقیاس خیلی وسیع است که به صورت آنی بنا به موقعیت ژئوسایزمیک افغانستان محتمل است.
بعد از جنگ جهانی دوم، زیر نام کمکهای بلاعوض یا وامها به کشورهای عقب مانده، طرحها و تخنیکهای ساختمانی از آرشیفهای کشورهای توسعه یافته بیرون آورده شد و بعضی از آنها بعد از تعدیلات و مطابقت دادن با شرایط کشورها در چوکات قراردادهای بین دولتی به منصه اجرا گذاشته شد که مثالهای این تاسیسات در افغانستان عبارت است از: موسسات تعلیمات عالی، شفاخانهها، فابریکات، مجتمعهای رهایشی، وغیره. در آن زمان، اجرای پروسه کنترل کیفیت تحت مدیریت شرکتهای کشورهای کمک دهنده صورت میگرفت و قابل نگرانی نبود؛ زیرا مسوولیت مشخص بود. همزمان در جریان نیمه دوم قرن بیست، دانش مهندسی و انجنیری در داخل کشور نیز جوانه گرفت؛ ولی تا نیمه دهه هفتاد مسوولیت صد درصدی طراحیها هنوز توسط متخصصان خارجی رهبری میشد. شرکتهای امریکایی، آلمانی، فرانسوی و دولت شوروی ضوابط معیاری کنترل کیفیت مواد و تخنیکهای ساختمانی خود را به جا گذاشتند، دستگاه ساختمانی افغانی بر بنیاد سیستم مدیریتی و معیاری شرکت موریسن کنودسن امریکایی احداث شد و شروع به فعالیتهای ساختمانی کرد، دستگاههای ساختمانی دیگر نیز عرض وجود کردند. فابریکه خانهسازی کابل خریداری شد و شروع به فعالیت کرد.
در جریان همین سالها که پروژهها توسط خارجیها تمویل میشد، در ساحه تعمیراتی، واژهها و افادههای ساختمانی از زبانهای انگیسی، جرمنی، روسی و فرانسوی داخل قاموس تخنیکی شد که هنوز هم متأسفانه ما به یک زبان مشترک مسلکی افاده و تفهیم نمیکنیم.
از اواخر دهه ۱۹۶۰ به این سو، مهندسان و انجنیران جوان کار مسلکی مستقل را آغاز کردند؛ ولی در نبود یک کد ساختمانی متحد دیزاین استحکام ساختمانها را براساس کدهای مختلف انجام میدادند و مربوط به کد کشوری بود که آن شخص تحصیلات خود را در آنجا انجام داده بود و یا آموزش انجنیری را در داخل افغانستان در دانشکدههای انجنیری و پولیتخنیک به انجام رسانده بود. احتمال میرود که با آموزش انجنیران جوان وطن در کشورهای مختلف دیگر ممکن است کدهای جاپانی، چینی، پاکستانی، ایرانی و عربی هم راه خود را در دیزاینهای انجنیری یافته باشد. قدر مسلم آن است که همین اکنون دانشگاهها یا دانشکدههای انجنیری افغانستان در تدریس از کدهای متفاوت استفاده میکنند و اجماعی در زمینه یک کد و ضوابط معیاری متحد و هماهنگ وجود ندارد.
به وجود آوردن کد ساختمانی در یک کشور، یک اختراع مجدد چرخ اختراع نیست؛ بلکه با پذیرش یکی از کدهای بینالمللی یا کشورهای پیشرفته، میتوان آن را با تطابق شرایط بومی، اقلیمی، جوی، جیولوجیکی و دیگر دیدگاهها تعدیل کرد و سازگار ساخت و مورد استفاده سراسری کشور قرار داد.
در سال ۲۰۰۶ میلادی، افغانستان کد بینالمللی ساختمان (آیبیسی – IBC) را پذیرفت و از آن زمان تا حال، مدت پانزده سال میگذرد. یک استاد دانشگاه اظهار کرد که ترجمه کد بینالمللی ساختمان، به نام «Afghan Building Code» یاد میشود و بنا به فقدان توضیحات واضح مسلکی (ترمینولوژی درست و متحد انجنیری) نمیتوان از آن استفاده موثر کرد. در واقع ترجیح داده شده است که متن اصلی انگلیسی کد (آیبیسی) استفاده شود. از این اظهارات چنین نتیجه به دست میآید که شاید این کد توسط کادر مسلکی و استادان دانشگاههای انجنیری ساختمانی برگردان نشده باشد و صرف ترجمه آن توسط مترجمان صورت گرفته باشد و در نتیجه نتوانسته است در تمام نهادهای انجنیری و ساختمانی افغانستان راه خود را باز کند، یا نهادینه شود و مورد استفاده همهجانبه قرار گیرد.
از آنجایی که ایالات متحده امریکا دارای هر نوع اقلیم، ساختمان جیولوجیکی، زونهای مختلف زلزله، حادثات طبیعی، آبهای شور، آبهای شیرین و دیگر فکتورهای تاثیرگذار است، کدهای آن در بخشهای ساختمانی در صدر رهبری جهان قرار دارد و قابل پذیرش است. کدهای امریکا را اکثر کشورهای جهان پذیرفته و بخشهای وسیع آن را با یک سلسله تعدیلات، موافق به سیستم تعلیماتی و تمرین مهندسی و انجنیری خود ساختهاند. پس افغانستان هم میتواند از این دستآوردهایی که راه صد ساله را پیمودهاند، استفاده کند و برای رفع سردرگمیهای انجنیری و ساختوسازها و ایجاد کنترل کیفیت، کدهای IBC، ACI، ASTM و بخشهایAISC را بپذیرد و برگردان فارسی آنها را توسط انجنیران نخبه و استادان دانشگاهها انجام دهد و آنها را در سراسر کشور لازمالاجرا کند. مناسب است تا کمیتههای دایمی مرکب از انجنیران و استادان تشکیل شوند که در صورت ضرورت، بازنگری و تعبیر ابهامات چنین کدها را انجام دهند. در کشورهای غربی هر سه سال کدها بازنگری میشود و تعدیلات ضروری به شکل ضمایم به آن اضافه و قانونی میگردد. از آنجایی که در حال حاضر شاید اکثر مواد ساختمانی و دیزاینها از بیرون کشور وارد میشود، لذا موجه خواهد بود تا کد بینالمللی ساختمانی با همان نام حفظ گردد، در این صورت بنیاد قانونی دیزاین و مشخصات راه خود را در مسیر دستیابی گم نمیکند و از سوءتفاهم و سوءاستفادهها جلوگیری میشود.
در صورت تحقق این آرمان، لازم است که نسخههای این کدها در اختیار تمام واحدهای تشکیلاتی شامل ولسوالیها و شهرداریها، قرار داده شود و طی سه سال کاربرد همه کدهای دیگر ممنوع گردد و تطبیق کدهای جدید اساس حقوقی و قانونی پیدا کند.
کنترل کیفیت ساختمان بر بنیاد دستورها و شروط کدها استوار است که حدود قبولی آنها نیز از کدها استخراج میشود و مبنای قانونی پیدا میکند و جزو اسناد دایمی پروژه میگردد.
به منظور معیاریسازی ساختمانها، ایدهآل است که تمام موسسات ثبت شده مهندسی دولتی، خصوصی و خارجی، نقشههای ساختمانی و مشخصات را برای یک قرارداد، در یک چارچوب متحدالشکل ارایه کنند. چنانچه معمول است، اسناد قرارداد، حاوی دو بسته جداگانه نقشهها و مشخصات است که بسته اول شامل نقشههای سروی ساحه ساختمان، طرح مهندسی، استرکچر (ساختمان)، سیستم تهویه هوا و گرما، برق، آبرسانی، چشمانداز محیط طبیعی و تزئینی ساحه و سیستم فاضلاب (کانالیزاسیون یا گزینه دیگر) است. آنچه معیار است، هر بخش نقشهها ارتباط طرح و دیزاین را به شروط و دستورات کدهای مربوط گره زده است و مسوولیت حرفهای را در هر بخش مشخص میسازد. معلومات عمومی جهت سهولت مراجعه به کدها و اجرای فعالیتهای عاجل ساحهای در صفحه اول بسته نقشهها درج میگردد.
بسته دوم یا مشخصات، در حقیقت نوعیت و کیفیت مواد ساختمانی و اجرای معیارها را برای آزمایشهای لازم در مطابقت به کدها مشخص میسازد و بایست شامل قسمتهای مشرح در مورد خاک ساحه، مواد مورد استفاده ساختمان، تجهیزات و سیستمهای میخانیکی تعبیه شده در ساختمان باشد. از یک مثال ساده مشخصات میتوان چنین نام برد: «سیخ گول ساختمانی رخدار کلاس ۴۲۰ مطابق ASTM-A615 دارای مقدار مجاز کاربن از ۰٫۳۰ تا ۰٫۳۹ درصد».
معیار امریکا برای آزمایش مواد ASTM- جامعترین و معتبرترین کد آزمایش و مشخصات مواد است. بخشهای مختلف کدهای انستیتوت کانکریت امریکا ACI –و انستیتوت ساختمانهای فلزی امریکا – AISC علاوه بر رهنماییها در زمینههای دیزاین و استحکام ساختمانهای کانکریتی و فلزی، حدود قابل پذیرش کیفیت مواد کانکریتی و فلزی را نیز مشخص و ارایه میدارند.
در شرایط ایدهآل و گره زدن اسناد قرارداد به کدها، ارزیابی و تأیید نقشههای ساختمانی و مشخصات میتواند به صورت سهل توسط هر واحد دولتی که انجنیر داشته باشد، در همان منطقه صورت گیرد و ضرورت به مرجع بزرگ مرکزی با تشکیلات وسیع برای این مأمول نیست. در صورتی که واحدهای اداری کوچک دارای چنین ظرفیتها نباشند، ارزیابی اسناد توسط ارگانهای دیگر مرکزی در چوکات وزارت شهرسازی و دیگر مراجع خصوصی کارشناس و باصلاحیت، عملی شده میتواند.
کنترل کیفیت در حد شرایط کدها میتواند شامل سه مرحله اساسی باشد:
۱) هر موسسه تولید کننده تصدیقنامه ترکیب و ساخت مواد و تجهیزات را با مأخذ کد مربوط صادر میکند.
۲) مهندس یا انجنیر استرکچر سند تهیه شده را قبل از استفاده آن در ساختمان، ارزیابی، تأیید و یا رد میکند.
۳) در ساحه ساختمان، بازرسی توسط نماینده مهندس یا انجنیر صورت میگیرد و تطابق مشخصات آن به وسیله مفتش کنترل کیفیت تصدیق و بعد از قرار گرفتن آنها مطابق دیزاین تأیید میشود. مفتش کنترل کیفیت باید توانایی آن را داشته باشد که در صورت به چالش کشیدن موضوع توسط قراردادی عدم تأیید خود را به ضوابط کدها استناد کند. برای سهولت اجرای کنترل کیفیت بایست برای هر بخش لیست ارزیابی استندرد تهیه شود. اسناد یا تصدیقنامههای شامل سه مرحله بالا جزو اسناد ساختمانی پنداشته میشود و بعد از تکمیل پروژه به طور دایمی نگهداری میگردد و در صورت بروز حادثات و صدمات در ساختمان، منشأ مشکل ساختمان شده میتواند.
فعلاً افغانستان یک کشور مصرفی است و اکثر مواد ساختمانی از خارج وارد میشود. در چنین بازاری که مواد از خارج وارد میشود و نیروی کار فراوان در داخل وجود دارد، ضرورت است که همه طرحهای ساختمانی اصل مطالعه ارزش انجنیری را به ارتباط استفاده موثر نیروی کار، مواد باکیفیت و قیمت نازل داشته باشد و گزینشهای مقایسهای ارایه گردد. قیمت مواد ساختمانی همواره در حال بلند رفتن است و بنابر موقعیت جغرافیایی افغانستان، محدویتهایی در مورد دستیابی به آنها از منابع خارجی وجود دارد.
در جهان امروز دو ماده ساختمانی (کانکریت و فلز) به پیمانه وسیع استفاده میشود. کانکریت مادهای است که بیشتر از هر ماده دست ساخته انسان در جهان مورد استفاده قرار گرفته و دومین ماده مصرفی بعد از آب در جهان است. در جهان سالانه بیشتر از ۱۵ بیلیون تُن کانکریت تولید میشود. فولاد در درجه دوم قرار دارد. ساختمانهایی با اسکلیت فلزی یا اسکلیت آهن کانکریتی، هر دو مزایا و نواقصی دارد؛ اما قدر مسلم این است که بنا به شرایط مناطق زلزلهخیز کشور باید وزن مجموعی ساختمانها کاهش داده شود و ساختمانها در برابر زلزله مقاوم باشد. ساختمانهایی با اسکلیت فلزی و روکشهای آلومینیومی، شیشهای و یا پریکست کانکریت سبکتر است و به سرعت اعمار میشود.
با رشد شهرها در کشور، مصرف کانکریت و فولاد بیشتر میشود. تولید سمنت، فولاد، سیخ گول و عناصر دیگر فلزی استندرد ساختمانی در کشور بایست شدیداً تشویق و توسعه داده شود. برای رشد صنایع داخلی و ساختمانسازی سعی به عمل آید که در بخشهای مختلف از تولید کنندهگان داخلی استفاده گردد. تولید مجدد عناصر فلزی از آهن پارههای کهنه نباید مشکلی داشته باشد، مگر اینکه ترکیب کیمیاوی آنها در کورههای ذوب و مقاومت کششی آنها مطابقت با شروط کدASTM نداشته باشد. در بسیاری از کشورها سیخ گول بیرخ (لشم) به ندرت در ساختوسازها مصرف میشود و استفاده آن محدود شده به عناصر پیش ساخته شده میخهای کانکریتی برای تهدابها، لولههای کانکریتی میان خالی و کاربرد جالیهای «ولدنگ» شده در فرشهای بین طبقات.
برای تهیه مخلوط آماده شده کانکریت، فابریکههای محلی تولید آن ایجاد شده و در حال گسترش است، همزمان در نقاط خارج از شهرها مخلوطهای کانکریت به شیوههای دستی آماده و استفاده میشود. در هر دو صورت لازم است تا با استفاده از شیوههای معیاری کدهای مربوطه، مراقبت جدی از انتخاب اجزا، مخلوط کردن، قرار دادن و آزمایش نمونههای کانکریت صورت گیرد.
مخلوط کانکریت با تفکیک ضرورت برای قسمتهای مختلف ساختمان باید براساس ارزیابیهای انجنیری، دیزاین، انتخاب و بررسی شود. انتخاب مخلوط کانکریت برای استفاده در یک ساختمان نباید براساس نسخه یک «فورمن» یا باشی موسسه ساختمانی صورت گیرد؛ بلکه باید از میز یک انجنیر صادر شود. تزئید مقدار سمنت راه علاج بلند رفتن استحکام کانکریت نیست؛ بلکه تناسب مقدار آب و سمنت و فکتورهای دیگر است که متضمن استحکام کانکریت و صرفهجویی مقدار سمنت میشود.
در عصر حاضر، فناوریهای پیشرفته کمپیوتری، سهولتهایی را در عرصههای مختلف زندهگی بشر از جمله در دیزاین، و ساختوسازهای راه و ساختمان به وجود آورده و سبب شده است تا دیزاین و کاربرد تکنولوژی در ساحه ساختمانی سرعت قابل ملاحظهای را اختیار کند.
استفاده برنامههای کامپیوتری و اعتبار دادن به محاسبات و شیوههای کاربری آنها نباید توجه به اساسات اصلی و تیوریک انجنیری را نزد انجنیران کمرنگ سازد. ضرور است تواناییهایی وجود داشته باشد تا هر انجنیری بتواند به سهولت، دادههای کمپیوتر را با مراجعه به اساسات تیوریک و روشهای بنیادی موضوعات ساختمانی، مورد ارزیابی مجدد قرار دهد و اطمینان حاصل کند که محاسبات و اجرای امور درست صورت میگیرد و استحکام، ایمنی و دوام ساختمان تامین میشود.
دو تکنولوژی دیگری که موجب سرعت و کیفیت ساختمانسازی میشود، تکنولوژی پری فب (اجزای ساختمانی پیش تولید شده) از مواد مختلف و تکنولوژی عناصر پیش ساخته شده کانکریتی (پریکست کانکریت) است. کیفیت چنین عناصر در محل تولید یا فابریکه تحت نظارت سختگیرانه و دقیق قرار میگیرد و با تولید سریع و متواتر صرفهجویی عظیم در نیروی کار، مواد و همچنان کاهش مدت ساختمان فراهم میشود. این روشها به خاطر اهمیت اقتصادی و سرعت ساختمانی، در کشورهای پیشرفته به شمول ایالات متحده امریکا، کشورهای اروپایی و چین مورد توجه و استفاده موثر وسیعی قرار گرفته و اعمار سریع و اقتصادی ساختمانها را فراهم کرده است. اعمار شفاخانه یکهزار بستر شهر ووهان چین در دو هفته با استفاده از عناصر پریکست و پری فب تحقق یافت.
رایج ساختن دیزاین و استفاده عناصر پیش ساخته کانکریتی و آموختن این دانش توسط مهندسان و انجنیران از اهمیت زیادی برخوردار است. باید ابتکار گروپهای متشبث انجنیران جوان برای احداث فابریکههای تولیدی کوچک و بزرگ در سکتور خصوصی حمایت شود تا توسعه این صنعت گستردهتر گردد.
احتمال دارد که تعداد زیادی در افغانستان استفاده کانکریت پیش ساخته شده را تنها در محدوده ساختارهای آپارتمانهای رهایشی که توسط فابریکه خانهسازی اعمار میگردد، تصور کنند؛ ولی این شیوه ساختمانی به مراتب از این محدوده جلوتر رفته و با تکنولوژی دیگری به نام کانکریت متشنج قبلی (پریسترسد کانکریت) متمم است که میتواند یا به صورت بخشی از یک ساختمان و یا در تمام ساختمان مورد استفاده قرار گیرد. معمولترین این عناصر، گادرهای دارای وایههای متوسط و طویل برای پلها و تعمیرات، فرشها، پوششها، دیوارها، اتاقهای مکعب یا مستطیل شکل و… عناصر ابتکاری تزئینی است.
استفاده عناصر پیش ساخته شده کانکریتی برای یک مهندس کنترل بزرگی را مهیا میسازد تا از انتخاب دیزاینهای مرغوب که نمایانگر ظرافتهای فرهنگی و هنری باشد، برای سطوح خارجی یا قسمتهای داخلی ساختمانها استفاده کند.
از آنجایی که قسمتهای مرکزی، شرقی و شمالشرقی افغانستان از جمله مناطق فعال زمینلرزههای آسیا است، پس نباید در دیزاین و ساختمان تعمیرات مقاوم زلزله هیچ نوع اهمالی صورت گیرد.
عامل زلزله و تأثیرات آن بالای ساختمانها، دانش نسبتاً جدیدی است که به صورت جدی بعد از سال ۱۹۷۰ در نگرش تحلیلی و ارزیابیهای انجنیری ساختمانی تغییراتی را رونما ساخته و هنوز هم در حال توسعه است. کد بینالمللی ساختمان دساتیر و ضوابطی را برای دیزاین ساختمانهای مقاوم زلزله ارایه کرده است که بایست همه طرحها در مطابقت با آن دیزاین شود و هماهنگی داشته باشد.
آنچه معمول است برای اندازهگیری شدت زلزله مقیاسهای مرکالی و ریشتر استفاده میشود. اندازهگیری شدت زلزله در مقیاس مرکالی براساس اثرات تخریبی، مشاهدات و تجارب مردم استوار است که میزان ویرانیهای بارآمده را به دوازده درجه طبقهبندی کرده و هر درجه در این مقیاس بال نامیده شده است. مقیاس مرکالی اساس ریاضی و ساینستیفیک ندارد.
مقیاس ریشتر اساس ریاضی و ساینستیفیک دارد. در این مقیاس، زمینلرزهها براساس اندازه امواج لرزهای آنها که توسط لرزهنگار اندازه میشود، ثبت و شدت زلزله براساس مقدار مجموعی انرژی آزاد شده محاسبه و تخمین میگردد. نتایج برون داد کمپیوتری بزرگای مومنت یا بزرگای ریشتر را مشخص میسازد که به ده درجه تقسیمبندی شده است. براساس این مقیاس، زلزلهای به بزرگای یک را هیچکس احساس نمیکند؛ در حالی که زلزلهای به بزرگای ده میتواند آن منطقه را نابود کند.
اندازه شدت بزرگای مومنت، یک معادله لگارتمیک به قاعده ۱۰ است؛ در حالی که معادله لگارتمیک برای تخمین انرژی آزاد شده به قاعده ۳۲ است. برای هر درجهای که شدت ثبت شده لرزش زمین بالا برود، مقدار بزرگای مومنت، ده مرتبه بلند میرود، یعنی زمینلرزهای به بزرگای ۵ مقیاس ریشتر، ده مرتبه بزرگتر از زلزلهای به بزرگای ۴ همین مقیاس است و انرژی آزاد شده ۳۲ مرتبه بیشتر است. برای اینکه توضیح داده شود که چه مقدار انرژی در یک انفجار آزاد میشود، باید گفت که تنها یک موج لرزهای همان مقدار انرژی را آزاد میکند که یکصد و هفتاد گرام ماده انفجاری «تیانتی» انفجار داده شود. بنابراین، یک زلزلهای به بزرگای ۸ همان مقدار انرژی را آزاد میکند که ۶ میلیون تن «تیانتی» انفجار داده شود. به این ترتیب، زلزلهای به بزرگای ۹ که خیلی به ندرت اتفاق میافتد، تقریباً بیشتر از یک میلیون مرتبه انرژی را نسبت به زلزلهای به بزرگای ۵ آزاد میکند.
زلزلهای به شدت ۶ تا ۷ بزرگای ریشتر، معادل ۸ تا ۹ بال مرکالی سبب صدمات تخریبی در تعداد اوسط تعمیرات خوب اعمار شده در مناطق پرجمعیت میشود. ساختمانهایی که در مقابل زلزله خوب دیزاین شده باشد، متحمل صدمات متوسط و خفیف میشود. در ساختمانهای دیگری که دارای کیفیت خوب دیزاین نباشد، صدمات متوسط و شدیدی رونما میشود. احتمال جدی شکستن و سقوط دودکشها، منارههای منفرد، به هم ریختن پایهها، دیوارها، بناهای تاریخی و انبارها یا ذخیرهها وجود دارد. علاوه بر این، امکان آسیب خفیف در ساختمانهای خاص مانند تأسیسات (اتمی) که خیلی مقاوم زلزله دیزاین و ساخته میشود، وجود دارد. لرزهها در ساحات وسیع تا صدها کیلومتر از کانون زلزله احساس و موجب تکانهای قوی و خیلی شدید در منطقه کانون زلزله میشود.
بنابر تعریف، انجنیری زمینلرزه مجموعهای از دانشها و فنون گوناگونی است که حول اهداف حیاتی مربوط به مطالعه، دیزاین، اجرا، کنترل و نگهداری انواع ساختمانها و سازههای عمرانی مقابل تأثیرات قوههای ناشی از وقوع زلزلههای احتمالی چرخیده است و برای حصول اطمینان هرچه بیشتر حداقل خسارات وارده سعی به خرج میدهد. از لحاظ انجنیری، در قدم اول، در دیزاین و طراحی یک تعمیر یا سازه، مقابل بارهای زلزلهای نگرانیهای ایمنی در جریان یک زلزله بزرگ مطرح است. در قدمهای بعدی، دوام قابلیت مقصد اجرایی ساختمان (سرویسدهی آن)، قابلیت استفاده و در نهایت پتانسیل از دست دادن ارزش اقتصادی آن در جامعه در نظر گرفته میشود. هیچ انجنیر دیزاین کننده، تضمین نمیتواند که یک ساختمان، صدماتی را در جریان یک زلزله شدید متقبل نشود؛ ولی میتواند ایمنیهایی را برای حفظ جان انسانها به وجود آورد.
در مورد آسیبپذیری افغانستان ناشی از زمینلرزهها، اداره سروی جیولوجیکی ایالات متحده امریکا (USGS) به کمک اداره انکشاف بینالمللی آن کشور (USAID) مطالعات متعدد تحلیلی را به ارتباط احتمال خطرات زمینلرزهها برای افغانستان انجام داده است. براساس این مطالعات، نقشههای ارایه شده است که ما را در تشخیص موقعیت ژئوسایزمیک کشور، موقعیت گسلهای داخلی و خارجی از جغرافیا و زونهای زلزلهای کمک میکند.
افغانستان اساساً بالای صفحه بزرگ تکتونیکی اوراسیا – در مرزهای تصادم آن با صفحات تکتونیکی هند و عربی – در ادامه کمربند کوهپایههای فعال همالیا که در نتیجه تصادم این صفحات عرض وجود کرده است، موقعیت دارد. بنابراین، افغانستان در یک منطقه فعال زلزلهای شدید قرار گرفته است.
مرزهای فعال (شکستهگی یا گسل)های تصادم صفحات تکتونیکی هند، اوراسیا و عربی در خارج از جغرافیای افغانستان در شرق، جنوب و جنوبغرب در کشورهای پاکستان و ایران قرار دارد و افغانستان را احاطه کرده است. همچنان در جنوبغرب پاکستان و جنوبشرق «ایرانیک» منطقه فرورانش یا جدا شده دیگر که خط مشترک تصادم گسل دو صفحه تکتونیکی هند و عربی را نشان میدهد، وجود دارد. علاوه بر این، یک نوع ریخت مهم دیگر تکتونیکی در این بخش جغرافیایی عبارت از شکستهگی طولانی بین دو سطح متفاوت، گسل چمن است که در نتیجه تصادم صفحات هند و اوراسیا شکل گرفته است. این شکستهگی یک سیستم لغزش عرضانی فعال را در امتداد ۱۰۰۰ کیلومتر در پاکستان – در جنوبشرق افغانستان به وجود آورده است که بیشترین حرکات متفاوت را بین صفحات هند و اوراسیا به وجود میآورد. گسل چمن معروف است که حداقل دو مرتبه پارهگیهایی را در طول تاریخ – در سال ۱۵۰۵ و بعد در سال ۱۸۹۲ میلادی سبب شده است. این گسل یک منبع مهم زلزلهای دارای بلندترین رانش بین ۱۹ تا ۲۴ ملی متر در سال را دارا است که عامل تهدیدات مستقیم در ساختارهای مدنی و حیاتی افغانستان شده میتواند و در گذشته صدمات بزرگی را در آن منطقه تحمیل کرده است.
براساس نقشههای آتی اداره سروی جیولوجیکی امریکا، در جغرافیای افغانستان ۲۲ گسل داخلی و چهار صفحه متفاوت جیولوجیکی مشخص شده است که این صفحات شامل پلتفرم شمال افغانستان به رنگ فولادی، صفحه باریک و طویل وسط افغانستان به رنگ سبز، ساختار مخصوص اراضی که به پلتفرم شمال پیوست شده به رنگ زرد و مرز انتقال صفحات هند و اوراسیا به رنگ نخودی نشان داده شده است. علاوه بر آن، گسلهای فرعی داخلی افغانستان به رنگ سرخ مشخص شده که عبارت است از: AM – مارمول البرز، AN – اندراب، BB – بند بایان، BT – بند ترکستان، CH – چمن، CB – مرکز بدخشان، DS – درافشان، DZ – درواز، DM – دوسی میرزولان، GA – گردیز، HR – هریرود، HM – هلمند، HV – هنجوان، KR – کج رود، KO – کنر، MO – مقر، ON – اونی، PM – پغمان، PJ – پنجشیر، QA – فرغانا، SA – سروبی و SP – اسپین غر.
این نقشه مشخص میسازد که در شمالشرق افغانستان – در امتداد کوههای هندوکش و پامیر – منابع فعالیتهای شدید و فعال زلزلهای قرار دارد. در این مناطق زمینلرزهها در کانون (ایپی سنتر)های عمیق و متوسط، بسیار زیاد اتفاق میافتد، تا جایی که حتا در سرزمینهای همسایهگان افغانستان نیز احساس میشود. این ساحه یکی از مناطق زلزلهخیز فعال جهان محسوب میشود. آخرین زلزلهای که در بدخشان در سال ۲۰۱۷ اتفاق افتاد، دارای بزرگای ۶٫۷ (شش ممیز هفت) مقیاس ریشتر با عمق ۲۱۲٫۵ (دوصد و دوازده ممیز پنج) کیلومتر بود که سبب تلفات ۳۹۹ نفر و زخمی شدن ۲۳۴۲ نفر و خسارات دیگر شد.
از یافتههای دیگری که از آزمایش مقادیر اوج شتاب زمینلرزه با طیف زمانی یک ثانیه برای دوران بازگشت ۴۷۵ و ۹۷۵ سال به دست آمده است، میتوان زونهای زلزلهای مناطق مختلف افغانستان را مشخص ساخت و آن زونها را با تقسیمات زونبندی «کد بینالمللی ساختمان» مطابقت داد. در نقشه ارایه شده ذیل، زونبندیهای ساحات زلزلهای افغانستان از درجات زلزلهای خفیف تا شدیدترین به تدریج از چپ به راست توسط رنگهای آبی تا سرخ نشان داده شده است که براساس آن، شهر کابل در زون زلزلهای ۴ قرار دارد و این مطابقت میکند با تقسیم زونبندی شهرهای عمده جهان که زون زلزلهای کابل را ۴ مشخص کرده است. بنابراین، کابل در زون شدیدترین منطقه زلزلهخیز قرار دارد و نباید هیچ ساختوسازی بدون تحلیل انجنیری براساس بخش زلزله کد بینالمللی ساختمان اجازه داده شود. هرگاه زونبندیهای مروج در کشور مطابق کدهای مختلف یا برعکس سلسله کد بینالمللی ساختمان باشد، باید تعدیل و مطابقت آنها با کد بینالمللی ساختمان و کد انستیتوت کانکریت امریکا صورت گیرد.
منبعها
– کد متحد ساختمان ۱۹۹۷؛
– کد بینالمللی ساختمان ۲۰۰۶؛
– کد استندرد امریکا برای آزمایش مواد؛
– کدهای انستیتوت کانکریت امریکا؛
– نشرات سروی جیولوجیکی ایالات متحده امریکا برای افغانستان؛
– آژانس مدیریت اضطراری ایالات متحده امریکا؛
– نشرات شورای ملی انجنیران ساختمانی امریکا.
معیاریسازی ساختمانها در افغانستان
نگرانیهایی وجود دارد که بخش زیاد ساختوسازهای تعمیراتی در سه دهه اخیر در افغانستان، به خصوص در شهر کابل بدون طی مراحل ارزیابیهای انجنیری اعمار شده است و بیم آن میرود که در جریان یک زلزله نسبتاً شدید، خسارات فاجعهبار انسانی و مالی به وجود آید. متخصصان ساختمانی در داخل و خارج کشور به این […]
- نویسنده : انجنیر نادر پیشتاز
- ارسال توسط : afghanistan
- 960 بازدید
- يک دیدگاه
خیلی تحقیق ارزنده و کاربردی