معرکه تازهشکلگرفته روسیه و اوکراین یک تراژدی وحشتناک برای مردم اوکراین و شکست بزرگ برای ساختار امنیتی اروپا پس از جنگ سرد است. به هر حال، نشانههایی وجود دارد که دو طرف در حال مهیا کردن زمینهای برای پایان دادن به خصومتها از طریق گفتوگو هستند؛ حتا زمانی که سراسر خاک اوکراین زیر رگبار موشک قرار دارد.
ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، خواستار این شده است که اوکراین «غیرنازی»، «غیرنظامی» و مهمتر از همه، به یک کشور بیطرف مبدل شود. ولودیمیر زلنسکی، همتای اوکراینی او، در مورد اعلام وضعیت بیطرفی برای کشورش اظهار علاقهمندی کرده است.
ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده، این دیپلماسی را فشار وارد کردن «با میل تفنگ» خوانده است -که همینطور هم است- اما وضعیت بیطرفی برای اوکراین چیز جدیدی نیست و حتا توسط بسیاری از متفکران ریالیست در غرب پیشنهاد شده است. تأثیرگذارترین حامیان این نظریه عبارتاند از هنری کیسینجر و زبیگنیو برژینسکی، مشاوران سابق امنیت ملی، پروفیسور جان میرشایمر، هال گاردنر، استفان ام والت و رنه بلفر؛ کسانی که فکر میکنند ریشه اصلی منازعه جاری در اوکراین، اعتقاد لجوجانه غرب است که میخواهد روایت لیبرال بر کل جهان مسلط باشد. بسیاری از محققان نیز از تشکیل مناطق حایل/بیطرف در مسایل بینالمللی پشتیبانی کردهاند که شامل چتر امنیتی روسیه یا ایالات متحده نباشد؛ زیرا این نقاط حایل از نظر استراتژیک حایز اهمیت است.
بیطرفی دایمی، یک راهحل مخصوص اروپایی برای یک مشکل کاملاً اروپایی است: برای بر طرف کردن تهدیدهای ژئوپلیتیکی متقابل. سویس در سال ۱۸۱۵ توسط قدرتهای بزرگ به عنوان نقطه حایل در نظر گرفته شد تا اتریش و فرانسه سد راه همدیگر قرار نگیرد، سپس بلژیک و لوکزامبورگ برای ایجاد فاصله بین فرانسه و آلمان به عنوان کشور خنثا/بیطرف در نظر گرفته شد و اتریش در سال ۱۹۵۵ برای بازستانی استقلال خود بدون تبدیل شدن به یکی دیگر از اعضای ناتو که میتوانست اتحاد جماهیر شوروی را تهدید کند، به عنوان کشور خنثا/منفعل/بیطرف پذیرفته شد.
این کار به این دلیل کارگر افتاد که دولتهای امن بیطرف، معضلات امنیتی را کاهش میدهند. کشورهایی که موضع بیطرفی دایم را اختیار کردهاند، حتا زمانی که ارتش دارند (که تقریباً همه آنها دارند) از نظر ساختاری هیچ تهدید برای قدرتهای بزرگ ایجاد نمیکنند، چنانکه سلاحهای هستهای یا ایتلافهایی همانند ناتو این کار را میکنند.
به همین دلیل است که مسکو نیز خواستار یک اوکراین بیطرف بوده است؛ و نه فقط از زمان شروع جنگ. سیاستگذاران خارجی روسیه آن را در بالاترین سطوح، همراه با فدرالسازی دولت همانطور که در توافقنامههای مینسک ۲ پیشبینی شده بود، پیشنهاد کردهاند.
از ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، زمانی که روسیه دو پیشنویس معاهده را منتشر کرد، واضح است که مسکو با وضعیت بیطرفی اوکراین موافقت میکند. معاهداتی که همه چه را شامل میشود، به جز اینکه اسم پالیسی بر آن گذاشته شود. حتا اگر درخواست برگشت ناتو به مرزهایی که در موافقتنامه ۱۹۹۷ به امضا رسیده (که بخشی از پیشنهاد نیز هست) را رد کنیم، بیطرفی اوکراین همچنان بخش اصلی را تشکیل میدهد.
اکنون اعمال این سیاست، به گونه مستقیم توسط پوتین مطرح شده است. کارشناسان لیبرال در غرب این درخواست را به این بهانه که آرزوی کرملین برای گسترش «حوزه نفوذ» است، رد کردند. با این حال، با وجود برتری آشکار در درگیری، روسیه همچنان به خواسته خود برای اوکراین بیطرف پایبند است. واضح است که پوتین همچنین خواهان تغییرات قابل توجهی در سیستم سیاسی داخلی اوکراین خواهد بود – این بخش «دفعیتزدایی» از اولتیماتوم است.
بگذار سوءتفاهم پیش نیاید. حمله بیدلیل به اوکراین، مانند بسیاری از اقدامات قبلی روسیه، غیرقانونی و نقض آشکار قوانین بینالمللی است. هیچ عذری در سطح قانون یا شئونات اخلاقی نمیتواند، وجود داشته باشد. ولی نکته این نیست.
برای واقعگرایان (و پوتین تفاوتی نمیکند)، تنها چیزی که مهم است، این است که چه امتیازی و به چه قیمتی میتواند به دست بیاید. تنها به اندکی «همدلی استراتژیک» نیاز است تا درک شود که چرا از دیدگاه روسیه، ناتو در هر نقشهای به عنوان یک تهدید بسیار بزرگ به نظر میرسد.
اما اوکراینیها چه میخواهند؟ این یک سوال مربوط است؛ زیرا برای ظهور یک راهحل واقعاً بیطرفانه، یک شخص به سه عنصر نیاز دارد: تمایل یکی از طرفین، تمایل جانب دیگر و تمایل دولت مورد نظر برای ایفای نقش بیطرفی.
در رابطه با وضعیت قبل از جنگ، کارشناسانی مانند اولگا اولیکر خاطرنشان کردند که اکثریت اوکراینیها در مناطق تحت کنترل دولت این کشور موافق عضویت در ناتو هستند. از سوی دیگر، نیکولای ان پترو معتقد است که این تنها تا زمانی صادق است که جمعیت دونباس و کریمه در ارزیابی محاسبه نشده باشند.
یک مطالعه در سال ۲۰۲۰ نشان داد که به طور کلی، نظرات شهروندان اوکراین بسیار متنوع است، اکثریت (بیش از ۵۰ درصد) طرفدار «روابط خوب و مثبت» با ناتو (و نه الحاق به آن) هستند؛ در حالی که بیش از ۶۰ درصد نیز طرفدار روابط «حسنه و سازنده» با روسیه هستند.
اوکراین همچنین از لحاظ تاریخی رویکرد بیطرفانه در سیاست خارجی خود داشته است. در سال ۱۹۹۰، در حالی که هنوز عضو اتحاد جماهیر شوروی بود، پارلمان اوکراین «اعلامیه حاکمیت» را تصویب کرد، که مشخص میکرد در صورت به دست آوردن استقلال، کشور جدید قصد دارد موضع بیطرفی دایمی را اختیار کند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کییف واقعاً الزامات سیاست خارجی «بیطرفی، وضعیت غیرهستهای و غیربلوکی» را پذیرفت. پس از دریافت تضمینهای امنیتی از بریتانیای کبیر، روسیه و ایالات متحده؛ اوکراین با خلاص شدن از شر زرادخانه هستهای که از شوروی سابق به ارث برده بود، براساس تفاهمنامه بوداپست در سال ۱۹۹۴، موضع بیطرف خود را تثبیت کرد.
با این حال، این سیاست هرگز در روندهای سیاسی داخلی مورد حمایت قرار نگرفت. بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۴، میزان سیاست بیطرفی اوکراین عمدتاً به دولتی در قدرت بستهگی داشت.
تشدید تنشها میان روسیه، اوکراین و ناتو وضعیت کلی ساختار امنیتی اروپا را وخیمتر کرده است که پس از اقدام نظامی روسیه وضعیت در حال حاضر در دراماتیکترین حالت خود قرار دارد.
از آنجایی که روسیه مایل به پذیرش آن است، موضع بیطرفانه در معادلات بینالمللی و یک ساختار فدرال داخلی عملیترین راه برای برقراری صلح در اوکراین خواهد بود. این راهحل حتا روابط اوکراین را با اروپای مرکزی و غربی قطع نمیکند.
یک اوکراین بیطرف همچنان میتواند با غرب تجارت و همکاری داشته باشد. همکاری بیشتر تجاری با اتحادیه اروپا تا زمانی امکانپذیر خواهد بود که در مقایسه با کنش و واکنش تجارتی با روسیه هماهنگ باشد. همانطور که مجمع آتلانتیک گفته بود، ناتو، روسیه و بیطرفها، «محکوم به همکاری» برای دستیابی به یک ساختار امنیتی تأثیرگذار هستند.
برای روسیه، این به معنای توقف جنگ بدون اشغال دایمی [اوکراین]، برای اوکراین پذیرش وضعیت فدرال و بیطرفی، و برای غرب درک این موضوع است که امنیت اروپا چیزی بیش از یک ناتوی حداکثری بزرگ است.
یک اروپای باثبات مستلزم ساختار موثری است که نیازهای امنیتی همه شرکای خود را برطرف کند و به حلوفصل مناقشات از راه قانونی و توافقات بینالمللی منجر شود. یک اوکراین بیطرف بخش پیچیدهای از این ساختار باقی میماند؛ اما نمیتواند، در عمل، عضو هر اتحاد نظامی باشد، درست مانند سویس و اتریش. این به ضرر ناتو نیست؛ بلکه به سود اروپا خواهد بود.
چرا بیطرفی دایمی برای اوکراین مناسبترین گزینه است؟
اختیار کردن موضع بیطرفی دایمی و [ساختار سیاسی] فدرال، واقعبینانهترین راهحل برای پایان دادن به جنگ در اوکراین و آوردن صلح در اروپا برای دهههای آینده است.
لینک کوتاه : https://afghanistan-iim.com/?p=6976
- نویسنده : پاسکال لوتاز و نصیر اندیشه
- ارسال توسط : afghanistan
- منبع : TRT World
- 325 بازدید
- بدون دیدگاه